هفت سینش در همه جای شهر گسترده شده، در همه جای ایرانشهر...
ایران، شهر بزرگ همهماست. رودهایش، جویهای آب؛ جنگلهایش، پارکها؛ جادههایش، خیابانها؛ کوههای عظیمش، تفریحگاههای آخر هفته؛ دریاچههایش، استخرهای پارک و
بندر گاهش چه زیباست؛ جایی کنار خلیج همیشه فارس خودمان.
شهروند این شهریم. و شهروند بودن را بلدیم. از قوانین راهنمایی و رانندگی
سر در میآوریم و به حقوق دیگر شهروندان در هر محلهای! (بخوانید شهرهای دیگر) احترام میگذاریم. مراقب زبالهها هستیم تا دشتها، دریاچهها، کوهستانها و جادههایش (بخوانید پارکها، استخرها، تفریحگاهها و خیابانهایش) را آلوده نکنیم.
میراثش را میشناسیم، به موزههایش سرمیزنیم، آداب و رسومش را میشناسیم یا میخواهیم بشناسیم.
شهروند شهر به این بزرگی، باید به خود ببالد و مراقبش باشد، در این روز نو...که روز عجیبیاست، که همه ما سالی یکبار تجربهاش میکنیم.
بله... برای همه ما شهروندان ایرانشهر، یک تجربه تکراری است، با اینحال، روزی نو است. نگویید تکراری است! باید بپذیریم نوروز آمده! مجبوریم . میفهمید؟!