ارزیابی اجتماعی بهدنبال احیای چنین پیشفرضی است. در سالهای اخیر برای برخی از پروژههای عمرانی ارزیابیهای زیستمحیطی صورت گرفته و نتایج آن معمولا درصورت انتشار برای صفحات محیطزیست روزنامهها خبرساز میشود. شهرداری تهران اما بهتازگی همایش علمیای را برپا کرده با عنوان «ارزیابی تأثیر اجتماعی سیاستها، برنامهها و طرحها» که در آن مقالاتی در زمینه اهمیت و لزوم ارزیابی اجتماعی ارائه شده است. یکی از این مقالات مربوط به محسن صفابخش، پژوهشگر اجتماعی و عضو گروه شهر انجمن جامعهشناسی ایران است که در زیر بخشهایی از نتایج بهدست آمده در پژوهش وی ارائه میشود.
هدف اصلی از این مطالعه پیشینهسنجی و رجوع به ادبیات مربوط به ارزیابیهای انجام شده قبل از تهیه، حین انجام و پس از اجرای طرحهای توسعه در 3 جامعه شهری، روستایی و عشایری کشور در 4دهه اخیر است. جامعه آماری این مطالعه، طرحهای توسعه اجرا شده در 3جامعه ذکر شده است.
به اعتقاد محسن صفابخش، در تهیه طرحهای توسعه در 3جامعه شهری، روستایی و عشایری کشور طی 4دهه اخیر، مطالعات اجتماعی از جایگاه مناسبی برخوردار نبوده و این طرحها بدون استفاده از یافتههای حاصل از مطالعات جمعیتشناختی، جامعهشناختی، روانشناختی اجتماعی و فرهنگی تهیه شده و به همین سبب طرحهای مذکور نتوانستهاند اهداف
پیشبینی شده را جامه عمل بپوشانند.
جایگاه ارزیابی اجتماعی در طرحهای توسعه عشایری
مهمترین طرحهای توسعه که در جامعه عشایری کشور بهویژه پس از انقلاب اسلامی اجرا شده به طرحهای ساماندهی و اسکان عشایر و طرحهای مرتعداری منحصر شده است. مطالعات انجام شده حکایت از آن دارد که در طرحهای ساماندهی و اسکان عشایر در مناطق مختلف عشایری کشور، آثار اجتماعی حاصل از اسکان عشایر کوچرو قبل از تهیه طرح مورد دقت قرار نگرفته است. اسکان عشایر بدون توجه به گرایش آنان به کوچ یا اسکان انجام گرفته است. خانهسازی برای خانوارهای مشمول طرح ساماندهی و اسکان عشایر بدون توجه به گرایشهای مسکنگزینی انجام گرفته است. به همین سبب بخش عمدهای از خانوارهای مشمول طرح ساماندهی و اسکان عشایر هنوز به زندگی کوچنشینی ادامه میدهند.
الگوی مسکن به کار گرفته شده در شهرکهای مسکونی طرح ساماندهی و اسکان عشایر با مبانی معیشتی عشایر مطابقت نداشته و فقدان طویله، تنور، انبار آذوقه و محل تولید صنایعدستی بهویژه قالیبافی در واحدهای مسکونی شهرکهای محل اسکان موجبات نارضایتی خانوارهای عشایر مشمول طرح ساماندهی و اسکان عشایر را از خانههای واگذاری فراهم کرده است.
واگذاری زمین زراعی به خانوارهای مشمول طرح بهمنظور تلفیق زراعت با دامداری و ایجاد منبع درآمد تکمیلی برای آنان بدون توجه به میزان تمایل خانوارها به زراعت، کمبود یا فقدان آب زراعی و ابزار و نهادههای کشاورزی مورد نیاز خانوارهای عشایری اسکانیافته، کمبودها و نارساییهای خدماتی و رفاهی شهرکهای مسکونی و وابستگی آنها به شهرها تنها گوشهای از معضلات و پیامدهای ناشی از عدمارزیابی آثار طرح ساماندهی و اسکان عشایر بر ابعاد اجتماعی و فرهنگی زندگی خانوارهای عشایری اسکان یافته است.
بهعنوان مثال، اجرای طرح ساماندهی و اسکان عشایر در اغلب مناطق عشایری کشور به ویژه در بین عشایر اسکانیافته در دشت بکان اقلید فارس نتوانسته هنجارهای مرتبط با اسکان و زندگی یکجانشینی را در میان خانوارهای عشایری اسکانیافته نهادینه سازد. به همین سبب، بخشی از خانوارهای عشایری مشمول طرح، یکجانشین شده و بخشی دیگر به زندگی کوچنشینی ادامه میدهند. همچنین بهرغم احداث 4 شهرک در دشت بکان برای اسکان خانوارهای مشمول طرح ساماندهی و اسکان عشایر و خانهسازی برای آنها، بخش قابل توجهی از خانوارهای اسکان یافته چادر خود را در حیاط واحد مسکونی برپا کرده و زیر چادر زندگی میکنند و بهبیان دیگر هنجارهای مرتبط با زندگی یکجانشینی و رفتن از زیر چادر به خانه برای آنان به یک باور عمومی و فرهنگ تبدیل نشده است.
طرح ساماندهی و اسکان عشایر دشت بکان اقلید فارس نتوانسته موجبات انسجام و احساس تعلق به اجتماع عشایری اسکان یافته را فراهم کند و کارکرد خود را در منسجم کردن جامعه عشایری اسکانیافته انجام نمیدهد.
جایگاههای اجتماعی در طرحهای توسعه روستایی
در جامعه روستایی کشور بعد از انقلاب اسلامی بخش کشاورزی بهعنوان محور توسعه در نظر گرفته شد و دستیابی بهخودکفایی در بخش کشاورزی سرلوحه برنامههای دولت قرار گرفت. بهمنظور سر و سامان بخشیدن به کشاورزی و تأمین نیازهای دهقانان، مراکز خدمات کشاورزی بهعنوان الگوی توسعه در بخش کشاورزی ایجاد شد. این مراکز که به بهرهگیری از نتایج حاصل از ارزیابی آثار مراکز خدمات کشاورزی بر ابعاد اجتماعی و فرهنگی جامعه روستایی طراحی نشده بود، پس از شروع به فعالیت نتوانستند بسیاری از اهداف پیشبینی شده را تحقق بخشند.
براساس آییننامه، مرکز خدمات کشاورزی، واحد مستقل برنامهریزی تلقی شده و نیازهای روستا باید به وسیله روستاییان (شورای اسلامی روستا) به مرکز خدمات دهستان ارائه و در مرکز خدمات دهستان، طرح عمرانی و پروژه اجرایی تهیه شود. لیکن مطالعات انجام شده درخصوص عملکرد مراکز خدمات کشاورزی دهستان واحد مستقل برنامهریزی نبوده و طرحهای عمرانی در مراکز خدمات کشاورزی شهرستان یا استان تهیه میشود. از سوی دیگر مراکز خدمات کشاورزی دهستان وظایف مهمی چون آموزش و ترویج کشاورزی را در روستاهای تحت پوشش رها کرده و بخش عمدهای از وقت و نیروی خود را به توزیع نهادههای کشاورزی اختصاص دادهاند.
با تشکیل هیأت 7 نفره واگذاری زمین که بهمنظور واگذاری زمین به روستاییان فاقد زمین و کم زمین و زیرکشت بردن اراضی مزروعی ایجاد شده بود، زمینهای کشاورزی بهصورت یکپارچه به گروههای متقاضی واگذار شد تا اراضی یکپارچه بهصورت گروهی و مشاعی مورد بهرهبرداری قرار گیرد. برای این منظور، واحدهای تولیدی مشاع شکل گرفت و اراضی بهصورت مشاعی و شریکالملکی در اختیار گروه قرار گرفت لیکن از آنجا که قبل از طراحی این کار آثار اجتماعی حاصل از اجرای طرح مورد ارزیابی قرار نگرفته بود، مالکیت زمین و منزلت اجتماعی ناشی از آن در جامعه روستایی موجب شد تا اعضای گروه مشاع پس از دریافت اراضی مشاع و یکپارچه، آن را بین خود تقسیم کرده و به افراز اراضی یکپارچه اقدام کنند و به کشت و کار فردی روی آورند. بدینترتیب بیتوجهی به آثار اجتماعی روحیه و کشت و کار فردی در روستاها بیش از پیش تقویت و روحیه و کشت و کار جمعی تضعیف شده است.
جایگاه ارزیابی اجتماعی در طرحهای توسعه شهری
یکی از نخستین طرحهای توسعه شهری که پس از انقلاب اسلامی در شهر تهران بهمنظور مقابله با حاشیهنشینی و آلونکزدایی از سیمای جنوب تهران مطرح شد، طرح خرید و تخریب خانههای گودهای جنوب شهر تهران بود که در سال1358به وسیله شورایعالی اسکان گودنشینان جنوب تهران بهعنوان یکی از واحدهای وابسته به شهرداری تأسیس شد. یکی از هدفهای مهم این طرح، آلونکزدایی از سیمای جنوب شهر تهران و فراهم کردن موجبات بازگشت گودنشینان به روستاهای مبدأ مهاجرت و واگذاری زمین و امکانات کشاورزی به آنان بهمنظور تحقق بخشیدن به شعار بازگشت به روستا و گامی در جهت دستیابی بهخودکفایی در بخش کشاورزی بود. لیکن از آنجا که طرح براساس مطالعات امکانسنجی و ارزیابی آثار اجتماعی ناشی از اجرای طرح تهیه نشده بود، بهرغم وعدههایی که به گودنشینان درخصوص واگذاری زمین و امکانات کشاورزی در روستاهای مبدأ مهاجرت خود داده شده بود، زمین و امکانات کشاورزی در اختیار گودنشینان متقاضی بازگشت به روستای خود قرار نگرفت و گودنشینان جنوب تهران پس از فروش خانه خود در گودها در سایر مناطق حاشیهای شهر تهران به حاشیهنشینی روی آورده و موجبات گسترش حاشیهنشینی را در شهر تهران فراهم کردند.
در طراحی شهرکهای سازمانی مجتمع کشت و صنعت نیز نتایج حاصل از مطالعات اجتماعی مورد استفاده قرار نگرفته است. عدمشناخت جمعیت متقاضی سکونت در این شهرکها و گرایشهای مسکنگزینی و فرهنگ سکونتی آنان موجب شده تا مسئله اسکان جمعیت متقاضی سکونت در شهرکها به نحو مطلوب انجام نگیرد.
بهعنوان مثال، بررسی اجتماعی شهرکهای مسکونی و الگوی اسکان نیروی متقاضی سکونت در این شهرکها با استفاده از مطالعات نیازسنجی، امکانسنجی و ارزیابی آثار احتمالی اجرای طرح بر ابعاد اجتماعی و فرهنگی جمعیت متقاضی سکونت انجام نگرفته، شهرک، محله و مسکن با توجه به نیازهای ساکنین و فرهنگ و گرایشهای مسکنگزینی آنان طراحی نشده و به همین سبب الگوی اسکان در شهرکهای دارای ساخت اجتماعی کارگری، کارگران را به بیهنجاری و جدایی گزینی اکولوژیک و در شهرکهای دارای ساخت اجتماعی کارمندی، کارمندان بهویژه قشر تحصیلکرده را به جدا افتادگی ارزشی سوق داده است. در شهرکهای کشت و صنعت کارون و هفتتپه خوزستان الگوی غالب اسکان جمعیت مبتنی بر تفکیک گروههای شغلی بوده و به همین سبب الگوی استقرار مبتنی بر تفکیک شهرکهای کارگری و کارمندی مورد توجه قرار گرفته و استفاده از این الگو به پراکندگی جمعیت و امکانات منجر شده و به همین جهت ارائه خدمات شهری به شهرکهای پراکنده مقرون به صرفه اقتصادی نبوده و شهرکهای مورد بررسی به حداقل خدمات شهری مجهز نشده و فاقد هویت هستند.