به گزارش همشهریآنلاین د راین نشست که با حضور خوب علاقهمندان به موسیقی همراه بود،رامین صدیقی به عنوان کارشناس مجری و سید عبدالحسین مختاباد به عنوان منتقد در کنار هوشنگ کامکار به نقد و ارزیابی آلبوم پرداختند.
در ابتدای برنامه قطعه"محاق" که هم نام خود آلبوم است برای حاضران در سالن پخش شد. سپس رامین صدیقی با ارائه توضیحاتی درباره نشست نقد موسیقی شهر کتاب و همچنین این آلبوم هوشنگ کامکار گفت: این برنامه اولین جلسه نقد موسیقی شهر کتاب در سال جدید محسوب می شود که قرار بوده احمدرضا احمدی نیز در آن حضور داشته باشد منتهی به دلیل کسالتی که برایش پیش آمده تا این لحظه نتوانسته به ما بپیوندد.
وی در ادامه افزود: درباره آلبوم محاق باید تاکید کنم که صبا کامکار(دختر هوشنگ کامکار) به همراه امید نیک بین خوانندگی این اثر را برعهده داشته اند و هوشنگ کامکار د ر این اثر از شعر نو استفاده کرده است. شاید بد نباشد برای شروع، این آهنگساز از اولین تجربیاتشان در استفاده از شعر نو که سابقه آن به بیش از دو دهه قبل باز می گردد صحبت کند.
هوشنگ کامکار پس از این سخنان مجری برنامه گفت: من همواره در سال های جوانی م دو شعر را مدام میخواندم. یکی از این اشعار"می تراود مهتاب" و دیگری شعر"محاق" اثراحمد شاملوکه هر دوی اینها را من به صورت وصف ناپذیری دوست داشتم. در تیر ماه 1388 که بیش از هر زمان دیگری به طور غیر ارادی این اشعار را زمزمه می کردم این سئوال برایم پیش آمد که چرا نباید من بر روی اشعاری که از کودکی دوست داشتم موسیقی ننویسم؟
این آهنگساز در ادامه افزود: این دو شعر انگیزههایی شدند تا من دو اثر را بسازم که یکی با عنوان"از دور تا نزدیک" و دیگری با عنوان"محاق" طی دو سال اخیر منتشر شد. در این بین از اشعار شعرای دیگری نیز مانند سهراب و احمدرضا احمدی استفاده کردهام. البته احمدی از دوستان بسیار نزدیک و گرانقدر من محسوب می شود که در این رابطه با او نیز مشورت کردم. این نکته را نیز باید بگویم که در بین مکالمات روزانه من و احمدی، این دوست عزیز مدام سراغ کاری را میگیرد که قرار است بر روی اشعار فروغ انجام دهم. با اینکه برادرم ارسلان در این زمینه اثری را منتشر کرده اما من نیز دوست دارم به نوبه خود اثری را با بهره گیری از اشعار فروغ بسازم.
وی همچنین درباره جلسات نقد موسیقی شهر کتاب گفت: برگزاری جلسات نقد و معرفی صحیح آثار هنری جدی، شاید مهمترین اتفاق در هر یک از شاخههای هنری باشد که میتواند روی دهد. متاسفانه در رسانههای ما نیز واقعیت منعکس نمیشود و دوستان رسانهای به جای نقد عادلانه یا به اغراق در مورد یک اثر میپردازند و یا با سیاهنمایی سعی میکنند اغراض شخصیشان را پاسخ بگویند. از این رو گمان میکنم می بایست از دست اندرکاران این نشست ها از جمله از آقایان محمدخانی، سیدابوالحسن مختاباد و رامین صدیقی تقدیر کرد.
عبدالحسین مختاباد نیز که به عنوان کارشناس قرار بود به نقد آلبوم محاق بپردازد در ادامه برنامه گفت: این اثر هوشنگ کامکار برای من به نوعی کلاس درس محسوب میشود که طی دو هفته گذشته باعث شده تا از شنیدن آن لذت ببرم. پیش از آغاز بررسی این آلبوم باید بگویم به هر حال نقد یک اثر در مکانی عمومیتر مانند همین سالن، مشکلاتی را برای نقد کننده در پیش دارد و آن باز می گردد به اینکه می بایست منتقد با زبانی عمومیتر به نقد بپردازد تا آن شنوندهای که به شکل تخصصی با دانش موسیقی آشنا نیست هم حظ و بهرهای از جلسه ببرد.
این خواننده و آهنگساز در ادامه تصریح کرد: نام "محاق" از شعر محاق شاملو گرفته شده و به نظر میرسد اشاره به محاقی دارد که جامعه موسیقی و با نگاهی دیگر، موسیقی در جامعه ما با آن روبرو است. همانطور که اشاره شد در این اثر از شعر نو استفاده شده؛ به گمانم در گام اول می بایست به این نکته توجه کرد که در آلبوم"محاق"، موسیقی به عنوان یک نماد و المان سمفونیک تا چه حد توانسته است شعر را تصویر کند؟
وی همچنین افزود: قطعه محاق که در ابتدای برنامه پخش شد فضایی آتونال دارد و ربط این فضا به موسیقی ایرانی کاری مشکل به نظر می رسد. ملودی اصلی این قطعه، فضایی محاق گونه را به خوبی برای شنونده تصویر می کند؛ در شعر نیز این اتفاق محاق گونه روی می دهد و شاعر می گوید"به نو کردن ماه بر بام شدم". شاعر خود نیز با تردید از این که برای دیدن ماه نو بر بام می شود صحبت می کند. آهنگساز به خوبی موفق شده با استفاده از فضای تونال و آتونال و حرکت در میان این دو، فضای تردید را به وجود آورد. حرکت میان فضای "دلخوشکنک" و دلهره در موسیقی همپای شعر حرکت می کند؛ این در حالی است که همین موضوع در استفاده از صدای دو خواننده زن و مرد و بده بستان میان این دو صدا باز تکرار می شود.
عبدالحسین مختاباد با اشاره به بخشهای دیگر قطعه محاق تاکید کرد: این قطعه هفت دقیقه و 30 ثانیه زمان دارد که در نیمه دوم آن فضای کار به فضای اعتراضی تبدیل می شود. این حالت اعتراض با اضافه شدن طبلها و همچنین گروه کر به خوبی منتقل میشود. به گمانم از موسیقی آتونال استفاده مطلوبی شده است؛ ضمن اینکه مدولاسیونها نیز بسیار جذاب هستند و آهنگساز نخواسته مدولاسیونهای ایرانی را با مدولاسیونهای غربی در هم بیامیزد و چیزی درهم جوش عرضه کند.
این موسیقیدان در ادامه افزود: شعر شاملو از نظر ریتمیک فضایی"پلی ریتمیک" دارد؛ ولی من نمی دانم چرا هوشنگ کامکار در کارش سعی نکرده همین فضای "پلی ریتمیک" شعر را به فضای موسیقی اثر هم انتقال دهد و رعایت کند؟
هوشنگ کامکار در پاسخ به این پرسش مختاباد گفت: من پلی ریتمیک را به عنوان بافتی میبینم که از اجزایی تشکیل شده است. در اشعاری که استفاده کرده ام، مثلا شعر احمدی به شعر سپید نزدیک است و من سعی کرده ام پلی ریتمیک را در موسیقی آن رعایت کنم؛ منتهی ما میبایست مخاطبان را نیز در نظر بگیریم. نوشتن ملودی بر روی شعر نو بسیار سخت است و آهنگساز میبایست به فکر مخاطبانی که قرار است اثر او را گوش کنند نیز باشد. به همین دلیل مثلا من در برخی بخشهای کار اشعار را دو مرتبه تکرار کردهام تا شنونده بتواند با آن ارتباط برقرار کند. این همان تکراری است که در موسیقی شرقی استفاده می شود. در مجموع گمان می کنم به پلی ریتمیک در حد توانم توجه کردهام.
در بخش بعدی برنامه قطعه"پیامی در راه " با شعری از سهراب سپهری برای حاضران در سالن پخش شد. عبدالحسین مختاباد پس از شنیدن این قطعه گفت: قطعه"پیامی در راه" در ماهور سل ساخته شده و آهنگساز به دلیل فضای سنتیتری که شعر سهراب دارد ، از ملودی های ایرانی بیشتری استفاده کرده است. بده بستانی که میان خواننده و گروه کر وجود دارد در نوع خود جالب توجه است. خواننده در سل ماژور میخواند و گروه کر در دو ماژور به اجرا می پردازد. این اتفاق شبیه اتفاقی است که در موسیقی مکتب روسیه انجام می شود. در طول قطعه مدگردیهای مختلفی شنیده می شود که نقش بشاش کردن فضای اثر را بر عهده دارد.
وی در ادامه افزود: اما نکته ای که می بایست به آن توجه بیشتری می شد در مورد دکلمه اثر است. در قطعه"محاق" دکلمه نیز مانند خود شعر، محاق گونه است. در شعر قطعه بعدی که موسیقی گرمی شنیده می شود و شعر نیز فضایی گرم دارد باز هم دکلمه با همان حالت قطعه قبل اجرا می شود. در صورتی که در شعر اشاره می شود"روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد".
این موسیقیدان در بخش دیگر از گفته های خود تصریح کرد: با توجه به اینکه از شعر بلندی در این قطعه استفاده شده است انتظار می رفت که شاهد تغییرات ریتمیک نیز باشیم اما این اتفاق نیافتاد. نکته دیگر اینکه از ساز کمانچه استفاده مناسبی شده و حرکت بسیار زیبایی از این ساز به سمت چهارگاه و بازگشت از آن را شاهد هستیم.
در بخش دیگری از این نشست هوشنگ کامکار گفت: می بایست در اینجا یکی از عیب های این اثر را بگویم و آن به موضوع تلفیق شعر و موسیقی باز می گردد. تلفیق شعر و موسیقی موضوع بسیار مهمی است که متاسفانه آهنگسازان ایرانی کمترین توجه را به آن دارند. در این راستا موسیقی خود کلام نیز موضوع مهمی تلقی می شود که این نکته نیز باید بسیار مورد توجه قرار گیرد. در بخشی از این قطعه در جایی از شعر که می گوید"چه تماشا دارد باغ" می بایست به گونه ای دیگر این کلام اجرا می شد؛ این اشتباهی است که من مرتکب شدم و از این بابت نیز متاسفم.
کامکار همچنین تاکید کرد: برخی دوستان می گویند من از نوعی هارمونی استفاده می کنم که بر اساس موسیقی غربی است؛ در حالی که اینگونه نیست. به گمانم در تعاریف ما همچنان دچار مشکلات بسیاری هستیم. من در همین جا پیشنهاد می کنم جلساتی با حضور صاحب نظران عرصه موسیقی تشکیل شود تا حداقل به تعریفی واحد در مورد برخی از مفاهیم و اصطلاحات تخصصی موسیقی برسیم. اگر در تعاریف به یک متن مشترک برسیم بخشی از مشکلاتمان نیز حل خواهد شد.
وی در ادامه افزود: فردی از من پرسیده بود چرا در برخی بخش های اثرتان از سازهای غیر آکوستیک استفاده کرده اید؟ من اگر بخواهم اثری 20 برابر بهتر از آنچه امروز ساخته ام بسازم حداقل می بایست 90 میلیون تومان هزینه کنم. به هر حال با این شرایطی که ما داریم این اتفاق تقریبا غیر ممکن است و متاسفانه چنین کارهایی تنها با انگیزه ها و هزینه های شخصی تولید می شود.
رامین صدیقی ضمن طرح پرسشی از هوشنگ کامکار گفت: با شنیدن این اثر من احساس شخصی ام این بود که اگر برخی محدودیت های موجود نبود شما از دوئت آوازی استفاده نمی کردید. در بخش هایی از اثر صدای صبا کامکار با اجرایی مطمئن شنیده می شود؛ این در حالی است که در صدای امید نیک بین این اطمینان دیده نمی شود. آیا این برداشت من درست است؟
مختاباد نیز پیش از اینکه کامکار پاسخ سئوال صدیقی را بدهد افزود: این کار یک اثر صد در صد حرفه ای محسوب می شود و به گمانم می بایست هوشنگ کامکار از خواننده حرفه ای نیز استفاده می کرد. من به عنوان یک خواننده معتقدم صبا کامکار در اجرایش با شجاعت و بدون تردید قطعات را می خواند در حالی که به نظر می رسید در مورد خواننده تنور این اتفاق نیافتاده بود. آلبوم"محاق" یک اثر فاخر ایرانی است و همه ما می دانیم تولید چنین اثر فاخری در حد خودکشی دشوار است و آهنگسازی که چنین مشقتی را می پذیرد نباید چنین مسئله ای از چشمش پنهان بماند.
کامکار در پاسخ به این انتقاد گفت: من به هیچ عنوان حاضر نبودم به خاطر فروش اثرم از شهرت خواننده ها استفاده کنم. صحبت مختاباد را قبول دارم اما این را نیز باید بگویم که در هیچ کجای دنیا اپرای وردی را به نام فلان خواننده نمی شناسند. اپرای وردی همه جای دنیا اپرای وردی است که مثلا در فلان سالن فلان خواننده قرار است آن را اجرا کند و هرگز نیز نام اثر با نام خواننده عوض نمی شود. شاید این روش من اشتباه باشد و شاید به ضررم هم تمام شود؛ اما در این مورد جواب گرفتم و به گمانم اجرای امید نیک بین برای من قابل قبول بود. برای تولید این کار چند خواننده دیگر نیز وجود داشتند اما بعد از کمی گفت و گو من احساس کردم که شخصیت هنری لازم برای اجرای این اثر را ندارند.
آهنگساز محاق در ادامه تصریح کرد: دخترم از یک سال قبل با شعرهای این اثر ارتباط داشت و با آنها زندگی کرده بود. در مورد نیک بین این اتفاق نیافتاد اما در مجموع کار نیک بین مورد تایید من است.
صبا کاماکار نیز که در سالن حضور داشت درباره تفاوت اجرایش با اجرای امید نیک بین گفت: همانطور که پدرم اشاره کرد من از یک سال قبل با این اشعار زندگی کرده ام. جدا از این موضوع نیز خانه ما همواره محل کار پدرم بوده و به هر حال من همیشه با موسیقی او ارتباط نزدیک داشته ام. درباره اجرای نیک بین نیز باید بگویم او در شرایطی این کار را اجرا کرد که مدت زمان کوتاهی بود اشعار را دریافت کرده بود؛ اما با این وجود اجرای دقیق و خوبی داشت.
در بخش دیگری از این نشست مدیر مسئول موسسه فرهنگی هنری مشکات که انتشار آلبوم محاق را بر عهده داشت درباره آلبوم محاق گفت: من نیز انتقادی از هوشنگ کامکار دارم که امیدوارم بپذیرد. امید نیک بین خواننده توانایی است و کارش را نیز با دقت خوبی انجام داده. اما از دید جامعه 75 میلیونی ما تنها 7 یا 8 خواننده هستند که صدای خوبی دارند. حتی باید این نکته را نیز گفت که صدای خوب موجب مقبولیت عمومی نمی شود. من بسیار سعی کردم آقای کامکار را متقاعد کنم از خواننده ای که جزو همین چند صدای مقبول جامعه ایرانی است استفاده کند اما موفق نشدم.
چاووشی همچنین افزود: هوشنگ کامکار انگاره ای دارد که میگوید مردم حاصل کار یک آهنگساز به عنوان مولف را با نام خواننده می شناسند. این انگاره درست است و می گوید نباید اینگونه باشد. اما باید پذیرفت فرهنگ شفاهی ما صدای یک خواننده را نماینده عاطفی یک اثر می داند. اگر ایستادن آقای کامکار بر سر این سخن باعث شود مخاطب چند صد هزار نفری آن به چند هزار نفر تقلیل پیدا کند به گمانم این ایستادگی کار درستی نیست.
در این میان کامکار گفت که متاسفانه برای این کار تبلیغی نشده است که چاووشی با اشاره به برگزاری نشست رونمایی برای این اثر و دادن سیدی کار به تمامی خبرنگارانی که در این نشست حضور داشتند و نیز ارسال آن برای برخی از منتقدان و اهل موسیقی سخن آقای کامکار را درست ندانست.
پس از گفت و گویی کوتاه میان کامکار و چاووشی، قطعه"هزار دوزخ" برای حاضران پخش شد. عبدالحسین مختاباد در مورد این قطعه گفت: اوج مجموعه محاق همین قطعه"هزار دوزخ" محسوب می شود که یک موسیقی آتونال بی نظیر است. هیچ گام مستقلی در اثر دیده نمی شود و نوعی دوزخ در آن احساس می شود. به گمان من معجزه این قطعه در آن است که نوعی از موسیقی ایرانی را به وجود آورده که همراه با ارکستر آتونال اجرا می شود. خواننده در حالی که در فضای موسیقی ایرانی سیر می کند و از فضایی به فضای دیگر می رود ارکستر در موسیقی آتونال قوطه ور است.
مختاباد همچنین گفت: بده بستان خوبی میان موسیقی غربی و موسیقی ایرانی دیده می شود و این نشان از شناخت بالای آهنگساز از هر دو نوع موسیقی دارد. در مجموع نسبت به قطعه"هزار دوزخ" نمی توان نقدی داشت و من با این اثر لحظات بسیار خوبی را تجربه کردم.
هوشنگ کامکار در پایان این نشست ضمن تشکر از برگزار کنندگان نشست نقد موسیقی شهر کتاب گفت: امیدوارم چنین جلساتی به طور مداوم برگزار شود و البته دوستان آهنگساز و موسیقیدان نیز حضوری جدی تر در آن داشته باشند.
گفتنی است دو جلسه آینده نشست نقد موسیقی شهر کتاب به"مرور سه سال اخیر فعالیت های حسین علیزاده" و همچنین"نقد آلبوم چنگ و سرود سهیل نفیسی " اختصاص دارد که هنوز ترتیب برگزاری آنها تعیین نشده است. یاد آور می شود جلسه آینده این نشست 7 خرداد ماه برگزار خواهد شد.