واقعیت این است که توجه به حرف و مشاغل مختلف در فیلم و سریالها بهعنوان یک عنصر دراماتیک و داستانی همواره دست مایه فیلمسازان و کارگردانهای مختلفی قرارگرفته است و این مسئله پیش از آنکه به قابلیتهای دراماتیک یک شغل بستگی داشته باشد به مقتضیات داستانپردازی و فیلمسازی برمیگردد بدین معنی که هیچ قصهای در خلأ اتفاق نمیافتد و بالاخره شخصیتهای داستان دارای یک شغل و حرفهای هستند. تأکید بر این امر بدیهی از اینرو صورت گرفته است که هرازچندگاهی با اعتراض صنفی برخی از مشاغل نسبت به فیلم و سریالهای مواجه میشویم که حرفه آنان را به تصویرکشیده است.
دامنه این اعتراضات زمانی بیشتر میشود که تصویر مربوطه در قالب طنز و ژانر کمدی ارائه شود. به هرحال پزشکی از آن دست مشاغلی است که هم بهدلیل جایگاه و منزلت حرفهایش در جامعه و هم به خاطر ظرفیتهای دراماتیکی که در آن نهفته است همواره مورد توجه اهالی سینما قرار گرفته است. مبتنی بر همین موقعیت ماهوی و اجتماعی، شخصیتپردازی، روایت داستانی و ایجاد تعلیق و خلق موقعیتهای دراماتیکی صورت میگیرد که این فرایند را در حوزه سینما و تلویزیون از دو منظر میتوان تحلیل کرد. یکی پزشکی در مقام موقعیت حرفهای و درونیاش و دیگری پزشک در مقام یک شخصیت و کاراکتر جذاب و قابل پرداخت که از منظر بیرونی و اجتماعی، مورد توجه و احترام است. درواقع علاوه بر پزشک که بهدلیل منزلت اجتماعی و جایگاهی که در نظام اجتماعی و فرهنگ عمومی جامعه دارد نقش برجستهای دارد پزشکی بهعنوان یک شغل، رشته علمی و موقعیت حرفهایش از پتانسیل و ظرفیت بالای دراماتیکی برخوردار است که شاید کمتر در مشاغل دیگر بتوان از آن سراغ گرفت. قطعا مسائل انسانی و اینکه پزشکان با جان آدمی سروکار دارند نقش مهمی در این مسئله دارد و پزشکی را به یک عنصر دراماتیکی بدل میکند.
بیماری، عمل جراحی، اورژانس، بیمارستان، سلامت، دارو، خطای پزشکی، کما، مرگ، اختلالات روانی، استرس، هیجان و بسیاری دیگر از عناصر و مفاهیم مربوطه در پزشکی وجود دارد که هرکدام میتواند بخشی از بار دراماتیکی یک قصه را بر دوش بکشد و بسازد. در واقع از منظر سینمایی، پزشکی صرفا یک حرفه نیست بلکه یک موقعیت دراماتیکی است که میتوان قصهها و فیلمنامههای مختلفی را از آن بیرون کشید و به آن سویهای نمایشی داد. بر همین اساس فیلم و سریالهایی که در ارتباط با پزشکی ساخته شدهاند را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد یکی مجموعههایی که زندگی یک پزشک را دستمایه کار خود قرار دادهاند که این هم شامل پزشکان مشهور میشود که بهدلیل کشف یک روش علمی یا آثار ارزشمندی که در ساحت علمی و اجتماعی داشتهاند به تصویر کشیده شدهاند مثل سریال بوعلیسینا و سریال روزگار قریب که البته آنها را میتوان در ژانرهای تاریخی نیز قرار داد.
در واقع این مجموعهها به زندگینامه یک پزشک معروف میپردازند یا سریالهایی مثل فاکتور 8 و اغماء که زندگی یک پزشک معمولی و معاصر را روایت میکنند. دوم، فیلم و سریالهای که سلامت محور هستند و بیماری و مسائل مرتبط با سلامت و پزشکی را مورد توجه قرار میدهند که نمونههای زیادی در این مورد وجود دارد. اگر پزشکی و سلامت را بتوان بهعنوان یک ژانر سینمایی، معیار قرار داد آنگاه بسیاری از فیلم و سریالها در ذیل اینگونه سینمایی قرار میگیرند و البته این کار بهدلیل دامنه گسترده مفهوم سلامت و آمیختگی آن با بسیاری از مسائل اجتماعی، دشوار است.
اما بهطور کلی نسبت پزشکی و سینما از دو خاستگاه، شکل میگیرد یکی پزشک بهعنوان شخصیت و کاراکتر سینمایی و دیگری پزشکی بهعنوان یک حرفه و موقعیت دراماتیک. در ذیل این تقسیمبندی کلی میتوان سوژههای ریزتری هم ردیف کرد مثلا سریال خالهسارا که به حضور پزشکان در مناطق محروم میپرداخت، یا پزشک احمدی در هزاردستان که در خدمت اهداف سیاسی بود یا دکتر عالم در فیلم خیلیدور خیلی نزدیک که دچار بحرانهای ایدئولوژیک میشود همچنین دکتر پژوهان در سریال اغماء که اسیر وسوسههای شیطانی میشود و مثالهای دیگر که هر کدام شئون مختلف این حرفه و مسائل مرتبط با آن را روایت میکنند. در حوزه سلامت و به لحاظ مضمونی نیز شاهد این تنوع و تعدد سوژه هستیم مثلا نگاهی به اهدای عضو و کما در حلقهسبز، مسئله سقط جنین در دعوت یا رحم اجارهای در ساعت شنی نمونهای از این دست است. سریال فاکتور هشت از این منظر تجربه تازهای است بدین معنی که در این مجموعه مخاطب با فرایند دشوار کار علمی و تولید دارو در کشور آشنا میشود ضمن اینکه زندگی شخصی یک پزشک بهعنوان قهرمان داستان به موازات و در ارتباط با این فرایند تعریف میشود.
در سالهای اخیر حجم سریالها و تلهفیلمهایی که در تلویزیون به موضوع پزشکی پرداختهاند بیشتر شده است هماکنون سریالهای فاکتورهشت و سایهتنهایی به همین سوژه میپردازند و البته سریالهای خارجی پرستاران، پزشکدهکده و حتی جواهری در قصر نیز حول این موضوع شکل گرفتهاند. سریالهای اغماء، حلقهسبز، ساعت شنی و روزگار قریب هم در این حلقه جای میگیرند. فربهی این سوژه تأثیرات فرامتنی هم داشتهاست که علاوه بر اعتراضات صنفی مثل اعتراض پرستاران به فیلم شوکران یا اعتراض برخی پزشکان به سریال حلقهسبز میتوان به ظهور یک حرفه میان رشتهای یعنی مشاورپزشکی در این حوزه اشاره کرد که سابقه چندانی در سینمای ما نداشته است.
زمانی است که یک فیلمساز به زندگی شخصی یک پزشک میپردازد و او را در موقعیتهای غیرحرفهای نشان میدهد لذا در این شرایط نیاز چندانی به مشاوره پزشکی نیست اما در یک فیلم و سریال کار پزشکی یعنی درمان و معالجه به تصویر کشیده میشود که کارگردان نسبت به آن شناخت علمی و حرفهای ندارد. مثلا صحنههای مربوط به جراحی و اتاق عمل یا ارائه خدمات پزشکی و شیوه درمان ازجمله موارد است که علاوه بر ساختار نمایشی باید ضوابط علمی هم داشته باشند تا تصویری واقعی از موضوع ارائه دهند. اتفاقا مهمترین نقطه چالشبرانگیز سینما و پزشکی در همینجا اتفاق میافتد یعنی جایی که قرار است سینما و تلویزیون چگونگی یک فرایند درمانی و پزشکی را نشان دهند.
حضور یک مشاور پزشکی مجرب که با قواعد سینما هم آشنا باشند میتواند به نمایش درست امور پزشکی در قاب تصویر کمک کند و حتی در ارتقاء دراماتیکی آن نیز تأثیر بگذارد. گاهی میان مقتضیات سینمایی و واقعیات حرفهای در حوزه پزشکی، تعارضی بهوجود میآید که مشاوره و گفتوگوی کارگردان و مشاوره در این باره میتواند به حل این پارادوکس کمک کند. دادن اطلاعات پزشکی به کارگردان موجب میشود فرایند داستان چه در ساختار روایی و چه به لحاظ مضمونی، صورتی منطقی و علمی بهخود بگیرد. این تعامل و همکاری بین بخشی بهویژه در سینما که یک هنر جمعی و گروهی است ضرورت بیشتری دارد و قطعا میتواند به کاهش اعتراضات صنفی کمک کند.
اعتراضات صنفی در حوزه پزشکی خود به دو علت عمده تقسیم میشود یکی اعتراض به تصویر منفی و سیاهی که ممکن است از یک پزشک ارائه شود و دوم انتقاد نسبت به بازنمایی امور پزشکی در داستان که تصویری غلط و غیرعلمی از آن به نمایش میگذارد. البته حضور مشاوران پزشکی نیز همیشه نمیتواند خلأهای علمی داستان را پرکند و همواره احتمال خطای سینمایی در تصویر پزشکی وجود دارد. اساسا صحنههای مربوط به امور پزشکی بهخصوص جراحی، شوک دادن و کارهای اورژانسی علاوه بر قابلیتهای دراماتیکی دارای جذابیتهای بصری نیز هستند و به نوعی فیلم داستانی را با مستند پیوند میزند.
اما ضعفی که در این زمینه در سینما و تلویزیون ما وجود دارد این است که اولا مسائل پزشکی به برخی از رفتارهای روتین مثل شوک دادن یا نشان دادن اتاق عمل یا نسخه نوشتن و گفتوگوی پزشک با بیمار محدود میشود و دوما این صحنهها نیز براساس ذهنیت کلیشهای کارگردان از این امور شکل میگیرد مثلا همه کارگردانها برای نمایش حاملگی از حالت تهوع بهعنوان نشانه این وضعیت استفاده میکنند در حالی که نشانهها و رفتارهای دیگری نیز برای نمایش این حالت وجود دارد.
این مسئله را میتوان به نشانههای بیماری و امراض دیگر هم تعمیم داد که موجب میشود تصویری ناتمام و حتی غلط از یک بیماری یا مشکل جسمی - روانی در فیلم و سریالها عرضه شود. بدیهی است ساخت یک مجموعه تلویزیونی در حوزه سلامت و پزشکی صرفا به مهارتها و تکنیکهای تصویری و سینمایی محتاج نیست بیش از آنکه داستانی که روایت میشود و چگونگی روایت آن باید منطقی و علمی باشد تا اثربخشی آن بر مخاطب نیز واقعیتر شود چه بسا تصاویر غلو شده و وارونهای که به وسیله مدیومیهایی مثل سینما و تلویزیون راجع برخی از مشاغل و تخصصها ارائه میشود که نه تنها تصور مخاطب درباره آنها را تخریب میکند بلکه گاهی در سرنوشت اجتماعی برخی از مخاطبین نیز تأثیر سویی میگذارد. این مسئله بهویژه در فیلم و سریالهای معناگرا و ماورایی بیشتر صادق است.
در برخی از این آثار دستکم در حوزه پزشکی بهدلیل تصاویر و تعابیر غلطی که از برخی مفاهیم دینی مثل معجزه، شفا، کرامت و امثالهم صورت میگیرد نه تنها تلقی نادرست دینی در اذهان مخاطب نقش میبندد تصویر ناقصی از پزشکی نیز ارائه میشود که هیچ توجیه و منطق علمی ندارد. قدرت تصویر و تأثیر رسانهها بهخصوص تلویزیون در شکلگیری مفاهیم و مصادیق علمی کمتر از قدرت آکادمیک آن رشته علمی نیست و کوتاهی در این راه میتواند آسیب جدی به آن حرفه و منزلت اجتماعی آن وارد کند.
پزشکی و مسائل پیرامونی آن علاوه بر ظرفیتهای دراماتیک و نمایشی بهدلیل منزلت اجتماعی و عقبه تاریخی که در کشور ما دارد سوژه پردامنهای برای ساخت آثار تلویزیونی و سینمایی است. سابقه درخشان پزشکی در ایران و مشاهیر معروفی مثل ابنسینما و زکریای رازی و... از یک سو و توسعه و پیشرفت علم پزشکی در کشور ما که مصادیق آن را در سالهای اخیر بهویژه در ساخت و تولید دارو شاهد بودیم از سوی دیگر پزشکان بهعنوان نخبگان و طبقه فرهیخته در کشور ما در عرصههای غیرپزشکی مثل سیاست، فرهنگ و هنر نیز حضور دارند. لذا سیمای پزشکی در سینمای ایران میتواند لایههای دیگری هم داشته باشد که لزوم پرداختن به آن احساس میشود سریال روزگار قریب نمونه موفقی از همین جنس است که قهرمان پزشک داستان نه فقط در حوزه پزشکی که در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز تأثیرگذار بوده است.
ضمن اینکه ما سوژههای جذاب و دراماتیک متعددی در حوزه پزشکی و سلامت داریم که تاکنون به آن پرداخته نشده و خلأ فقدان آن بهشدت احساس میشود فرضا مسائلی مثل ایدز، سرطان، بیماریهای خاص، افزایش جراحی بینی و پیشرفتهای پزشکی و حتی آسیبهای این حوزه مثل کمبود و مافیای دارو و امثالهم سوژههای است که دارای جذابیت و ظرفیتهای دراماتیکی بالایی است که کمتر به آنها توجه شده و دستکم آثار جدی و قابلتوجهی در اینباره ساخته نشده است. برخی از این سوژهها مثل ایدز بهدلیل دامنه اجتماعی و حاشیههای جذابی که دارند موضوع مناسبی برای ساخت فیلم و سریال هستند. سینما و بهویژه تلویزیون ما نباید حوزه پزشکی را صرفا به پزشک و بیمار و سرنگ و بیمارستان و اتاق عمل محدود کنند. پزشکی و سلامت حوزه گستردهای است که سوژههای فراوانی برای تولید فیلم و سریال دارد.