اینجا مرکز اصلی تولید و پخش مولتیمدیای مداحی است. از سیدی صوتی و نوار تا ویسیدی و نرمافزار و کتاب و پوستر و لیبل و هرچیزی در این مایهها. همهجور پارچهنوشته و پرچم و لباس و دیگر چیزهای تبلیغاتی مذهبی را هم میشود اینجا پیدا کرد.
در طبقه اول پاساژ، بازی و فیلمهای روز هم پیدا میشود. اما طبقه دومیها، فقط محصولات مذهبی میفروشند. صدای درهم پیچیدة نوحههای مختلف و تلویزیونهای کوچک و بزرگی هم که اکثر سیدیفروشها جلوی مغازهشان گذاشتهاند و فیلمهای سینهزنی پخش میکنند، فضا را کاملا به یک بازار محصولات صوتی و تصویری تبدیل کرده.
فضای طبقه دوم بازار مهستان، چندان بزرگ نیست. چیزی در حدود 30 مغازة کوچک. اما جذابیتهای تصویری زیادی دارد. پرچمهای رنگارنگ از نردههای کنار پلهها و انواع مدل پیراهن مشکی و تیشرتهای مشکی با نوشته «یا اباعبدالله» هم جلوی مغازهها آویزان است. همهجور چفیه و تسبیح و گل سینههای مذهبی و پیشانیبند هم هست. انتهای یکی از راهروها دو سه مؤسسه چاپ هستند که پارچهنوشتههای بزرگ با موضوع محرم چاپ میکنند.
اما بخش پر رفتوآمد، یعنی درست وسط طبقه دوم، تقریبا در انحصار یدیفروشیهاست. عکسهای رنگارنگ مداحها روی جلد سیدیها، پوسترهای کوچک و بزرگشان روی شیشه و دیوار مغازهها و تصویر مجالسشان توی تلویزیونهای کوچک و السیدیهای بزرگ خواه ناخواه، نگاه آدم را به سمت خود میکشند.
مشتریها اکثرا جواناند، اما از تیپ و دستة خاصی نیستند و همهجور قشری در بینشان پیدا میشود.
فروشندهها با صراحت میگویند که فروش سیدی مداحی و نوحه از سایر محصولات مثل سخنرانی و قرآن ـ که کم و بیش در مغازهها دیده میشود ـ بیشتر است.
محرم فصل شلوغی بازار است. این را همة فروشندهها میگویند. تقریبا مغازهای نیست که مشتری داخلش نباشد. اگر هم چند دقیقهای مغازه خالی شود، صاحب مغازه مشغول لیستبرداری و تکثیر سیدی و نوار است. اما اعتقاد دارند که در ایام دیگر سال، بازارشان رونق این روزها را ندارد.
عمدتا هم کارشان را چندان سودآور نمیدانند. «آمار فروش رسمی نیلوفرانة افتخاری سه میلیون نسخه بوده، اما ما تو خواب هم نمیبینیم که در طول یک سال، سه میلیون نسخه از کل عنوانهایمان فروش داشته باشیم.» این را یکی از فروشندههای قدیمی پاساژ ادعا میکند.
مسؤول فروش یک مؤسسه هم که مغازة نسبتا بزرگی دارد، میگوید که سال گذشته، سود سالیانهشان از فروش سیدی، 30 میلیون تومان بوده است. البته از این درآمدها ظاهرا چیزی به خود مداحها نمیرسد. به گفتة اهل مهستان، تنها سودی که مداحها از این فروشها میبرند، شهرت و محبوبیت است.
ستاره میشود
اینکه چه مداحی پرفروش باشد توسط این بازار تعیین میشود. این را همة اهل پاساژ تأیید میکنند. آنها به طور مشخص روی مداحها «کار» میکنند و در نتیجه مداح به اصطلاح روی بورس میآید. هر چند یکیشان میگوید: «مثلا من روی رفیقم کار میکنم و فلانی روی رفیق خودش.» اما سبک خواندن مداح هم روی این انتخابها تأثیر دارد و هر کسی به صرف رفاقت نمیتواند وارد این رقابت شود.
آنها به هر حال روی کسی سرمایهگذاری میکنند که «بفروش» باشد. این هم که کدام مؤسسه روی کدام مداح کار میکند، تقریبا مشخص است و به نوعی امتیاز کار هر مداح، متعلق به یک مؤسسه است. البته این قضیه خیلی رسمی نیست، اما در عمل، همین اتفاق میافتد.
یک مداح گمنام چطور مطرح میشود؟ جوانی که اول میخواست ما را بپیچاند و حتی میگفت ما سیدی نمیفروشیم، جواب این سؤال را خیلی مفصل میدهد: «یکی از مجلس فیلمبرداری میکند و فیلم میکس شده را به یکی از این مؤسسات میفروشد. مؤسسه اگر از کار مداح خوشش بیاید، دوربین خودش را میبرد در مجلس او یا این که فیلم خام را میخرد و میکس خودش را میکند، بعد روی آن تبلیغات میکند و میفروشد. این کار هم به طور آزمایشی است. اگر بعد از یک مدت جواب داد، مجالس دیگرش را هم پوشش میدهد وگرنه دیگر رویش سرمایهگذاری نمیکند.»
ستاره است
الان کی روی بورس است؟ برای این سؤال، جوابهای مختلفی شنیدیم. اما دو اسم در همة آنها مشترک بودکه از ذکرشان معذوریم! هر چند فروشندة یک مغازه که اتفاقا روی مداح خبرسازی کار میکند، اصرار دارد که: «هر چه در ضبط بگذاریم میخرند. هر چه هم که تکثیر کنیم فروش میرود.»
آنها میگویند تأثیر اتفاقات حاشیهای هم روی محبوبیت مداحها آنچنان زیاد نیست. نهایتا مدتی فروششان افت و باز دوباره صعود میکند. آنچه که نقش اصلی را در پرفروش ماندن یک مداح بازی میکند، غیر از تبلیغات، این است که او در سطح خودش باقی بماند و طرفدارانش دلزده نشوند.
ستاره بود
شاید چهار پنج سال پیش، در همین بازار، نوارهای [...]، [...] و [...] روی دست میرفت. (آن موقع سیدی خیلی مرسوم نبود.) اما حالا دیگر کمتر کسی دنبال خرید آنها است. البته مغازهدار جوانی که رقم سود بسیار پایینی برای فروش سیدی اعلام میکند، میگوید تحقیقاتش نشان داده که اقبال به سبکهای قدیمی دوباره بیشتر شده، ولی به قول یکیدیگر «نو که اومد به بازار...»
وقتی میگویم: «[...] که از خیلیها قدیمیتر است پس چرا هنوز تو بورس است؟» میگوید: «او فرق دارد. کسی که همیشه خوب باشد، همیشه طرفدار دارد.»
دنیای مجازی مداحی
غیر از بازار مهستان و بازارهای دیگری که برای فروش محصولات مداحی وجود دارند، در سالهای اخیر بازار تبلیغات و فروش اینترنتی مداحیها هم بهراه است.
سراغ واژة مداحی در اینترنت که بروی، موتورهای جستوجو بالای 100 هزار یافته را رو میکنند که از تمام فضاهای مجازی که از این طریق میشود پیدا کرد، شاید چیزی حدود 10 درصدشان وبلاگها و وبسایتهای تخصصی مداحیاندکه بیشترین کارکردشان تبلیغ و فروش محصولات مداحی است.
توی این سایتها، از گالری تصویر مداحها پیدا میشود تا تالار گفتوگو، کلی هم برای خودشان عضوگیری کردهاند. یکی از این سایتها که پایگاه تخصصی اطلاعرسانی ذاکرین است، بالای 10 هزار عضو دارد و مدعی است، تا حالا، بازدید از سایتاش از سه میلیون بالا زده.
بازار دانلود در این سایتها بهراه است. مداحی سیب سرخی، کریمی، هلالی، ذاکر، علیمی، خلج، حدادیان، کویتیپور، آهنگران و... را میشود از اینطور سایتها دریافت کرد. از طریق بعضیهایشان هم میشود بین 900 تا 1500 تومان برای خرید پستی محصولات فرهنگی مداحی و... به صورت ریالی یا حتی دلاری پرداخت کرد.
این میان، بعضی مداحهای معروف و غیرمعروف، برای خودشان سایت تخصصی (بخوانید اختصاصی) راه انداختهاند. کم و بیش توی این سایتها و بعضی وبلاگها، بحث و نظر در مورد مداح مورد علاقة هر کس وجود دارد. کنار اینها، سبکهای مختلف مداحی بعضی مداحها را هم میشود پیدا کرد.
«توصیههای مجلسگردانی و مداحی» هم هست که بعضیها با نوشتن آن، دانستهها و تجربیاتشان را در وب به اشتراک گذاشتهاند.
خوشگلش میکنیم که بفروشد
طبیعی است که پشت هر فعالیت تجاری، یک جور تفکر وجود داشته باشد. بازار فروش سیدی و نوار مداحی هم از این قاعده مستثنا نیست. برای خودشان فکر و نظر دارند.
بین همة آن جوابهای تلگرافی، صاحب میانسال و خوشبرخورد یکی از مغازهها که سابقة نسبتا زیادی هم در این بازار دارد، حاضر شد که مفصلتر صحبت کند، هرچند که همان اول پرسید: «نتیجة این گفتوگو به نفع سیدی فروشهاست یا به ضررشان؟» و وقتی از موضع منتقدانة ما باخبر شد،گفت: «راهکار هم دارید؟»
- چی مخاطبتان را جذب میکند؟
تدوین خیلی مهم است. چون کار ما بیشتر دیداری است و شنوایی خیلی کم است.
- این کار دیداری روی جذب شدن به اصل مداحی اثر دارد یا جذب محصول و مؤسسه میشوند؟
بالاخره روی جذب به اصل موضوع هم تأثیر دارد. اما پشتوانة مالی در زمینة مذهبی خیلی پایین است. ما قشر مظلومی هستیم. در موسیقی، کپی کم است و بیشتر اوریجینال فروش میرود. اما وضع بازار ما خوب نیست.
- مگر این خوب است که قضیه تجاری بشود؟ اصلا چرا باید تجاری بشود که شما از مشکلاتش گله میکنید؟
پس صلواتی بشود؟
- خب مردم که خودشان هر مجلسی بخواهند میروند و نوارها را هم هر هیأت خودش تکثیر میکند و در اختیار علاقهمندان میگذارد. دیگر چرا ماجرا رنگ تجارت به خودش بگیرد؟
امرار معاش است. سر خودت را که دیگر نمیتوانی کلاه بگذاری. ببین الان قرآن هم مایه امرار معاش میتواند باشد. نمیتوانی بگویی چرا این موضوع تجاری شده؟ خب من سیدی خام را باید بخرم. چاپ سیدی را باید هزینه کنم. مغازه ام هزینه دارد، مالیات میدهم پس من هم مجبورم که کاسبی کنم. در موسیقی، نورپردازی و صدا و همه چیز زیبا است.
و این زیبایی، آدم را جذب میکند. اما در کار مذهبی، پشت زمینة مداح، نامیزان است. نور نامیزان است. بعد هم سیدیاش بیرون میآید، یک سیدی درپیت با کیفیت بد. یک پک هم رویش میزنیم که مداح عکس ندارد. ناز میکند و عکس نمیدهد. و ما عکس بیکیفیت چاپ میکنیم. هرچه میگوییم آقا عکس بِده، شاید به سبب عکس تو هم که شده یک جوانی به راه بیاید، گوش نمیکنند.
اینطوری میشود که فلان نوار موسیقی، 3 میلیون تیراژ دارد، اما یک مجلسی که آن همه هزینه شده و شام دادهاند، 100 تا دونه. خرج هیچیاش در نمیآید. چون دوربینهایی که بردهاند توی کار، به درد نمیخورد و کیفیت کارشان پایین است.
بعد شما توقع معجزه دارید؟ میخواهید این جوان را بیاورید تو باغ؟ انسان اصلا دنبال زیبایی است. ظاهر کار بهاش نچسبد، باطن را نمیپسندد.
- جوان اگر با این عکس و رنگ جذب بشود، فایده دارد؟
شما قرآن هم میخواهی بخوانی، 10 مدل قرآن میگذارند جلوت، یکی خاتم کاری دارد و یکی چیز دیگر. شما آنی را بر میداری که زیباتر است. سر سفره هم که مینشینی، چلوکباب را به نان و پنیر ترجیح میدهی.
- به خاطر همین جذب، روی عکس و پوستر مداحها کار میکنید؟
هر مؤسسه روی یک مداح کار میکند. مثلا میپرسی چرا اینقدر عکس این مداح را خوشگل چاپ میکنید؟ من میگویم چون من همة کارهایش را دارم، فیلمبرداریاش با خودم است و با هم «مچ» هستیم.
خب وقتی مؤسسه شما روی [...] کار میکند و او بزرگ میشود، در اشتباهاتش هم سهیم است.
اولا شما ببین مداحها که حجت خدا نیستند. ذاکر اهل بیتاند و انسان هم جایزالخطاست. خیلی مداحها هم هستند که عکسهایشان ممکن است خیلی بزرگتر از او باشد، ولی هنوز روی بورس نیستند.
- نه دیگر. الان توی همین بازار بچرخی همه دارند [...] و [...] پخش میکنند.
ببین، بیشتر مخاطبهای ما جوان هستند و با سینهزنی بیشتر حال میکنند.
- وقتی بیشتر درآمد مغازة من از فروش سیدی آقای [...] است من میشوم ترویجکنندة او و خطاهای احتمالیاش.
نه. ببین، مثلا یارو توی مغازهاش نوشابه زمزم دارد، شادنوش هم دارد. اما بیشتر زمزم میفروشد. بهاش میگویی تو داری تبلیغات زمزم را میکنی؟ نه، این تبلیغات نیست. من اگر بخواهم روی یک مداح دست بگذارم، مغازهام را میکنم فلان مداح.
این که من کار مذهبی بکنم و درآمد هم داشته باشم بد نیست. اما اگر جنبة تجاری کار اصل بشود، آقای [...] توی مداحیاش تحریف هم داشته باشد باز من تبلیغات خودم را میکنم.
ببین. اینها اگر اشتباه هم بکنند، از فضیلتشان چیزی کم نشده. شما مثلا اطلاعاتت خیلی زیاد است، میروی یک جایی یک حرف غلطی میزنی. این به اطلاعاتت که ضربه نمیزند. میگویند فلانی اشتباه کرد این حرف را زد ولی اطلاعاتش جای خودش است. اینجا اشتباه کرد.
بعد هم شما میگویید تحریف شده؟ من میگویم سند بیاور. نه اینکه بگویی شنیدهام.
چون این چیزهایی که مداحها میخوانند شعر است. در شعر کمی دستمان آزادتر است. من باید از شعر سر در بیاورم که بتوانم بگویم این بیتی که در فلان مجلس خوانده شد، توهین به ائمه بود.
حالا شاید بین اینها باشد کسی که به سبک خوانندهها هم خوانده است. خب شاید بگوید با آن سبکی که با آن ترانة نامیزان خواندهاند، میشود برای ابیعبدالله هم خواند. چه اشکالی دارد؟