این وعدهها معمولا در رسانهها منتشر میشود؛ وعدههایی مانند افزایش مستمری، ایجاد درمان رایگان، ایجاد اشتغال برای معتادان بهبودیافته و... . هزار مورد دیگر از این وعدهها را میتوان لابهلای خبرها پیدا کرد. مهم نیست گوینده چهکسی باشد اما شنوندههای ذینفع وعدهها را باور میکنند. همه کسانی که زیر بار هزینههای درمان ناامید شدهاند تیترهای روزنامه را میخوانند و به خود نوید میدهند که روزگار بهتری از راه میرسد.
کارگران ساختمانی باور کرده بودند که قرار است در زندگیشان اتفاق مهمی رخ دهد تا از این روزمزدی و بیپناهی نجات پیدا کنند و کمترین امیدی که داشتند این بود که بعد از 20 یا 30سال کار و تلاش یک مستمری بخور و نمیر میگیرند و روزگار ناتوانی را با مشکلات کمتری سپری میکنند. زنی که صبح تا شب عمرش را در خانه غذا پخته و اتاق روفته و بچه بزرگ کرده دلش خوش شده بود که میتواند با پرداخت اندکی پول، خیالش از بابت سالخوردگی راحت باشد؛ زندگی است و هزار اتفاق به هر حال بد نیست زنها هم پشتوانهای ولو محدود و اندک برای سالهای پیریشان داشته باشند. بازنشستگان کشوری برای دریافت مطالباتشان برنامهریزی کردهبودند که حداقل یکی، دو میلیون پول دستشان میرسد و شاید بتوانند برای زیارت خانه خدا ثبت نام کنند یا بر یک زخم زندگی مرهم بگذارند.
به امید زنده است
آدمی به امید زنده است و این وعدههای امیدوارکننده برای کسانی که زندگیشان برچنین وعدههایی بستگی دارد بسیار مهم است. امیدواری، کیفیت زندگی هر کسی را رو به بهبود میبرد اما روی دیگر سکه تبدیل شدن امیدها به ناامیدی است. وقتی شنونده مدت زمانی را در انتظار اجرای وعدهها سپری میکند بهخودی خود درمییابد که یک جای ماجرا میلنگد؛ یا وعدهدهنده از سر بیخبری و نادانی حرفی زده؛ یا سنگ بزرگ نشانه نزدن بوده؛ یعنی کسی که وعده داده چنان وعدهاش را چاق و چله کرده که اصلا امکان اجرایش نه حالا که تا صد سال بعد هم ممکن نخواهد بود. یک مشکل دیگر هم این است که وعدهدهنده بدون توجه به امکانات و تقریبا با تکیه بر شرایط غیرواقعی به مردم قول داده است که گامی برخواهد داشت که خب، البته امکانپذیر نخواهد بود.
در این میان مشخص نیست رسانهها چه باید کنند؟ اگر بپذیریم که رسانهها باید آنچه را که رخ داده و واقعیت نام دارد منتشر و منتقل کنند آنگاه نمیتوان به انتشار خبرهای سراسر وعده و وعید ایرادی وارد دانست، به هر حال بخشی از وظیفه رسانهها انتشار اخبار است. بخش زیادی از اخبار هم قولها و وعدههایی است که با مسئولیت گوینده منتشر میشود. برخی معتقدند خبرنگارها و مسئولین رسانهها بهتر است از انتشار اخبار وعدهای که بهنظر غیرواقعی، شعاری یا توخالی بودن آن زیاد است دوری کنند. بهنظر این گروه، انتشار اخباری از این دست یأس و ناامیدی را در مردم افزایش میدهد. اما آیا رسانهها موظف به تشخیص وعدههای توخالی و پوشالی هستند؟