سیره و آثار او نشان میدهد که توفیقات علمی ونام آوری او از جمله به این نکته مربوط است که در علوم رسمی حوزه متوقف نماند و به راههای نرفته اندیشید. این مقاله، با توجه به این ویژگی ایشان در علوم قرآنی، به برخی از ویژگیهاى علمی آیتالله معرفت اشاره میکند.
مسئولیت شناسى
هر کس که در این چند دهه با تلاشهاى علمى آیتالله معرفت آشنایى دارد، تردید ندارد که ایشان چه در شناساندن قرآن و بازشناساندن سهم پیروان مکتب اهل بیت(ع) در این زمینه و چه در عرصه دفاع از حریم قرآن، دمى نیاسوده است. صرف نمودن قریب پنجاه سال از عمر در قرآن پژوهشى و عرضه آثارى همچون«التمهید فى علوم القرآن»، «صیانه القرآن من التحریف»، «التفسیر و المفسرون فى ثوبه القشیب»، «شبهات و ردود حول القرآن الکریم» و «التفسیر الاثرى الجامع» بهترین گواه بر این مدعاست.
استاد در زندگینامه خود آوردهاند که همزمان با تحصیل در نجف اشرف همگام با فاضلانى همچون آیات عظام سید محمد شیرازى، سید عبدالرضا شهرستانى و شیخ محمد باقر محمودى مجمعى علمى پدید آورده و در مجلهاى با عنوان «اجوبه المسائل الدینیه» به پاسخگویى به پرسشهاى آن دوره محافل علمى و دانشگاهى عراق یا برخى از کشورهاى عربى پرداختند.
بنابه نقل استاد، یکى از پرسشها ناظر به دیدگاه شیعه نسبت به مسأله ترجمه قرآن بوده است. ایشان براى پاسخ به این پرسش به کنکاش پرداخته و پاسخى مستدل و مستند نمى یابد و هنگامى که به شمارى از کتب عالمان اهل سنت در این زمینه دست پیدا میکنند، به پدیده اى شگفت و تحسّربرانگیز وقوف مییابند: اندیشوران شیعه به هر دلیل در حوزه علوم قرآن، در برابر حجم گسترده آثار اهل سنت، کارى در خور ارائه نکردند. او از همان لحظه با خود پیمان میبندد که از حجم کارهاى دیگرکاسته و کار تدوین تفسیر «الوسیط»، که به نگارش آن اشتغال داشت، را رها کند و این خلأ را پر کند.
تدوین یک دوره علوم قرآنى در قالب کتاب «التمهید فى علومالقرآن» که به تدریج و پس از سالیانى مطالعه، تحقیق و تدریس فراهم آمد، حاصل آن پیمان مبارک و مسئولیت شناسى او است. نیز کتاب «التفسیر و المفسرون فى ثوبه القشیب» که به عنوان متنى جایگزین کتاب «التفسیر و المفسرون» دکتر محمد حسین ذهبى که بهرغم کاستىها و غرضورزى در برخورد با اندیشه و تفاسیر شیعه در دانشگاهها و محافل علمى تدریس میشده است به رشته تحریر درآمد.او خود در این باره مینویسد:«لا یزال به حکم وظیفه شرعى در تحقیق پیرامون مسائل قرآنى اشتغال دارم و هرگز احساس خستگى نمىکنم، بلکه حالت ابتهاج همیشه مرا فراگرفته و این از برکت قرآن مجید است» (1).
آزاداندیشى
اگر براستى دخالت حرمت و شخصیت بزرگان در ماندگارى و دفاع از تفکراتشان امرى نکوهیده است و به قول ارسطو در تبیین چرایى نقد تفکرات استاد خود افلاطون مدعى شد مقام علم از مقام استاد ارجمندتر است، و اگر به جدّ میپذیریم که در بسیارى یا شمارى از تفکرات به میراث رسیده از گذشتگان در آنجا که به معصوم مستند نیست احتمال خطا و اشتباه وجود دارد، و حق علم و تحقیق یعنى به حق رسیدن اقتضا دارد که افکارشان را به نقد کشیده و طرحى نو درافکنیم، چرا عموماً در برابر نقد تفکرات مشهور و حاکم، صف آرایى میکنیم. نگاه تردیدآمیز نسبت به صحت آرایى که از گذشتگان بر جاى مانده است، از ویژگیهای ایشان بود. پیداست که مقصود از ذکر این موارد، صحه گذاشتن بر آنها و انطباق قطعى آنها با حقیقت نیست، چنان که خود او برخى دیدگاههاى پیشین خود همچون وقوع نسخ در قرآن را کنار گذاشته است. برخى از نواندیشىهاى استاد معرفت در عرصه قرآن پژوهى بدین شرح است:
1. به عکس بزرگانى همچون علامه طباطبایى که براى قرآن حقیقتى بحت و بسیط غیر از الفاظ و عبارات کنونى این کتاب قایل اند، نمى توان براى قرآن ماهیتى غیر از کتاب در دسترس قایل شد(2).
2. در حل تناقض بدوى میان شب مبعث یعنى شب بیست و هفتم رجب که بالطبع به معناى آغاز نزول قرآن است و شب قدر که بنا به تصریح قرآن شب نزول قرآن است، ایشان معتقداند که مقصود از «انا انزلناه فى لیله القدر» آغاز نزول رسمى قرآن در شب قدر است. و آنچه در شب مبعث اتفاق افتاد صرفاً براى اعلام آغاز رسالت بوده است(3).
3. ادعاى نزول دفعى و تدریجى قرآن که از سوى محدثان به استناد برخى روایات ارائه شده و نیز کسانى امثال راغب اصفهانى با تفاوت گذاشتن میان دو کاربرد «انزال» و «تنزیل» که به صورت مکرر در قرآن آمده است برآن پاى فشرده اند، قابل قبول است(4).
4. موارد اختلاف در سور مکى و مدنى حدود 30مورد که سیوطى ادعا کرده است و نیز موارد ادعایى انعکاس آیات مدنى در سور مکى و به عکس مردود است(5).
به دلیل اختلاف مصاحف صحابه و عدم امکان جمع و تدوین قرآن در دوران حیات پیامبر(ص) به خاطر انتظار نزول قرآن، تنظیم کنونى سورههاى قرآن توسط صحابه انجام گرفته و اجتهادى است. اما تنظیم آیات در سورهها توقیفى و با نظارت پیامبر انجام گرفته است(6). به رغم تفاوت نگذاشتن قدما میان دو اصطلاح سبب و شأن نزول، میان آنها تفاوت است و شأن نزول اعم از سبب نزول است.(7)
7. جمع قرآن در دوران ابوبکر و عمر ناظر به گردآورى و تدوین بدوى قرآن و جمع قرآن در دوره عثمان به یکدست کردن قرائات قرآن ناظر بوده است. (8). به رغم اصرار شمارى از صاحب نظران مبنى بر انتساب رسم الخط کنونى قرآن به پیامبر، این رسم الخط امرى حادث بوده و به خاطر راهیافت خطاهایى در آن قابل تغییر است.
9. قرائات سبعه فاقد تواتر بوده و در میان آنها تنها قرائت حفص از عاصم به دلیل انتساب به حضرت امیر(ع) و از رهگذر ایشان به پیامبر(ص) و نیز انطباق با قرائت متداول میان مسلمانان قابل قبول است(9).
10. مقصود از حدیث «سبعه احرف» و جواز قرائت قرآن به هفت حرف، لهجههاى مختلف است که صرفاً براى تسهیل در قرائت قرآن ابراز شده است(10).
11. گرچه ایشان با مخالفت با استاد خود آیتالله خویى(ره) در آغاز، راهیافت نسخ در قرآن حداقل در شش مورد را پذیرفته بودند(11)، امّا اخیراً همصدا با استاد خود بر این باوراند که نسخ در قرآن رخ نداده است.
12. نسخ مشروط، دیدگاه بدیعى است که ایشان برآن اصرار دارند. براساس این نظریه شمارى از آیات نه به صورت مطلق بلکه به صورت مشروط نسخ شده اند. به عنوان مثال آیات صفح و گذشت که ناظر به وضعیت مسلمانان در مکه نازل شدند، به صورت مطلق با آیات امر کننده به جهاد نسخ نشده اند، بلکه با تکرار شرائط مکه همچنان حکم به گذشت و مدارا پابرجاست(12).
13. شمار قابل توجهى از آیات نه ذاتاً بلکه به صورت عارضى و با رویکرد فرقههاى کلامى مختلف از اوایل سده دوم شکل تشابه به خود گرفته و جزء متشابهات به شمار رفته اند. بنابراین با صرف نظر از نوع برخورد این فرقهها با این آیات، آنها ذاتاً جزء محکمات خواهند بود(13).
14. یکى از معانى تأویل، راهیابى به بطن آیات است و براى رسیدن به این نوع از تأویل باید با استفاده از قانون مناسبت میان معناى ظاهرى و معناى باطنى و قانون سبر و تقسیم و با الغاء خصوصیات، مفاهیم عام آیات برگرفته شده و در موارد دیگر سرایت داده شود(14).
15. خبر واحد نه از باب حجیت تعبدیه، بلکه از باب سیره عقلا که براى خبر واحد افاده علم عرفى قایل اند، داراى حجیت مطلق است از این رو روایات آحاد در تمام عرصههاى تفسیر قرآن حجت است.
پژوهش محورى
به گمانم یکى از مهم ترین عوامل ماندگارى یک اثر، برخوردارى آن از عنصر پژوهش محورى است. مقصود از پژوهش محورى برخوردارى از هشت ویژگى است:
1. تتبع؛ 2. ژرف اندیشى؛ 3. اهتمام به آراء دیگران و احترام به آنها در کنار نقد؛ 4. رعایت امانت در نقل مطالب؛
5. نزاهت قلم و پرهیز از هر گونه درشتخویى در برخورد با نظرگاه سایر صاحب نظران؛ 6. اجتناب از شتاب زدگى در انتشار اثر؛ 7. نقدپذیرى و برطرف کردن کاستىهاى اثر با برخورد با نقدها؛ 8. نظارت بر اثر تا مرحله انتشار و نظارت بر ترجمهها. کسانى که با شیوه تحقیق آیتالله معرفت آشنایى دارند، او را در برخوردارى از این عناصر به ویژه درباره برخى از آنها ممتاز میدانند. مطالعه و فیش بردارى سى ساله از منابع متعدد و پر شمار- چنان که در مقدمه جلد نخست «التمهید» آمده است و در لابلاى این کتاب و سایر آثار ایشان هویداست، اثبات گر تتبع اوست.
به عنوان نمونه از ایشان در چند مناسبت شنیدم که: «براى حل معضل چگونگى برخورد با دو قرائت استیناف و عاطفه بودن «واو» در آیه تأویل ماهها در فکر و تأمل به سر بردم و سرانجام پس از مشورت و استفسار از دیدگاه عالمان روز نجف اشرف، به حضرت امیر(علیهالسلام) متوسل شده و پاسخ خود را از ایشان الهام گرفتم». رعایت امانت او با مراجعه به پاورقىها و کتابنامه و نزاهت قلم با مراجعه به کتاب «صیانه القرآن من التحریف» قابل دستیابى است. اصرار ایشان بر تدریس متون کتابها پیش از انتشار و حتى ارائه آثار به گروهى از صاحب نظران براى بر طرف ساختن کاستىهاى آنها پیش از چاپ، درسآموز است
پانوشتها
1. التمهید فى علوم القرآن، ج 1، ص 21.
2. التمهید فى علم القرآن، ج 1، ص 115-120 و ج 3، ص 31-34.
3. همان، ج 1، ص 104-110.
4. همان، ص 118-119.
5. علوم قرآنى، ص 96.
6. التمهید فى علوم القرآن، ج 1، ص 271-283.
7. همان، ص 254؛ علوم قرآنى، ص 100.
8. التمهید فى علوم القرآن، ج 1، ص 297 - 302، ص 333-340.
9. التمهید فى علوم القرآن، ج 2، ص 42-83.
10. همان، ص 97.
11.همان، ص 299، اظهار نظر اخیر ایشان در فصلنامه بینات منعکس شده است.
12. همان، ص 297.
13. همان، ج 3، ص 23-25.
14. التفسیر و المفسرون فى ثوبه القشیب، ج 1، ص 20-24. التمهید فى علوم القرآن، ج 3، ص 28-31.