این بررسی نشان داد که مردان و زنان دچار اختلال دو قطبی، بیاشتهایی عصبی یا اختلال سوءمصرف مواد کودکان کمتری نسبت به میانگین دارند،و در مردان دچار افسردگی شمار فرزندان اندکی کمتر از میانگین است. (در زنان دچار افسردگی شمار کودکان به همان اندازه جمعیت عادی بود).
رابرت پاور، از موسسه روانپزشکی کینگز کالج لندن، و سرپرست این پژوهش میگوید: "پیام اصلی این بررسی این است که ظاهرا دچار شدن به یک بیماری روانپزشکی به شدت شمار فرزندانی را یک فرد میتواند داشته باشد،به خصوص در مردان،کاهش میدهد."
این پژوهشگران میگویند این یافتهها میتواند معمای قدیمی در روانپزشکی را حل کند: اگر افراد دچار اختلالات روانی گرایش به داشتن فرزندان کمتر دارند، چگونه است که ژنهای مربوط به اختلالات روانی در جمعیت انسانی باقی ماندهاند؟
برای مثال اسکیزوفرنی به میزان زیادی ارثی است،بنابراین انتظار میرود با توجه به کمتر بچهدار شدن بیماران، شیوع آن در طول نسلهای متوالی کمتر شود. اما ظاهرا این عارضه همچنان یک درصد جمعیت را گرفتار میکند؛ بنابراین به گفته پاور حهشهای جدید با سرعت کافی رخ میدهند که این شیوع را حفظ کنند.
به گفته این پژوهشگران جهشهای جدید یا سازوکارهای هنوز ناشناختهای درباره شیوع اوتیسم و بیاشتهایی عصبی هم مطرح است.
پژوهشگران در این بررسی دادههایی درباره افراد متولد شده در سوئد میان سالهای 1950 تا 1970 را جمعآوری کردند. آنها در این بررسی به تعداد کودکان این افراد و تشخیص اختلالات روانی در آنها توجه کردند.
به گفته این پژوهشگران این یافته که مردان دچار اختلالات روانی کاهش بیشتری نسبت به زنان دچار اختلالات روانی در بچهدار شدن پیدا میکنند، غافلگیرکننده نیست. زنان در انتخاب جفت نسبت به مردان "مشکلپسندتر" هستند،و بنابراین زنان با احتمال کمتری از مردانی بچهدار خواهند شد که این اختلالات روانی را دارند.
در این بررسی افراد دچار اوتیسم و اسکیزوفرنی کمترین شمار فرزندان را داشتد. به گفته پژوهشگران به این ترتیب احتمالا این دو اختلال روانی نسبت به سایر اختلالات روانی به میزان بیشتری با جهشهای جدید حفظ میشوند.