آنها نياز دارند كه محبت شما را بشنوند. نگوييد بچه لوس ميشود. كودك حتي نياز دارد كه امنيت را بشنود. بنابراين همدردي، محبت و امنيت بايد در كلماتتان جاري باشد، كودك، دوست، آشنا و همسر شما نيست كه بگوييد خودش بايد بفهمد! شما بايد با بيان بعضي از جملات، خيلي از مفاهيم را به او بفهمانيد زيرا جملاتي هستند كه هر كودكي نياز به شنيدن آنها دارد. صريح، شفاف، مهربان و در وقت خودش بايد كودك را متوجه همراهي و محبتتان بكنيد. در عين حال هميشه متكلم نباشيد. گاهي هم نياز هست كه مدت طولاني سكوت كنيد تا كودك در فضايي امن و بدون استرس و عجله كلماتش را پيدا كند و حرف خود را بزند چرا كه او گنجينه لغاتي كوچك دارد كه برخي از لغات اين گنجينه معنايي خودساخته دارند. براي اينكه بدانيد كداميك از جملههاي شما نقش حياتي مثبتي در زندگي فرزندتان دارد به پيشنهادهاي ما فكر كنيد.
- دوستت دارم
به همين سادگي! يك دوستت دارم ساده شايد آنچنان براي شما مهم نباشد و به چشمتان نيايد اما براي يك كودك همه زندگي اوست. دوست داشته شدن، مسير دوست داشتن را براي كودك هموار ميكند. كودك را مطمئن كنيد كه بيقيد و شرط دوستش داريد. حتي اگر كار بدي انجام دهد كه از نظر شما مقبول نيست، نبايد به او بگوييد ديگر دوستت ندارم. او بايد بداند كه اين كاري كه مدنظر شماست مذموم است و نه كل وجودش. «اين كار تو را دوست ندارم» يا «اين كارت مرا ناراحت كرد» ميتواند جايگزين «ديگه دوستت ندارم» باشد. عشق بدون شرط و پيشنياز خود را به كودك اعلام كنيد. «دوستت دارم»، «هميشه دوستت دارم».
- حتما تماشايت ميكنم
كودك دست شما را ميگيرد و به زور به اتاقش ميبرد تا پريدن از روي تخت را كه به تازگي ياد گرفته براي شما به نمايش بگذارد يا از شما ميخواهد هنگام بازي او را تماشا كنيد. نگوييد «حوصله ندارم، خودت بازي كن ديگه» مقاومت نكنيد در برابر تماشاي كودك. او را مطمئن كنيد كه هميشه تماشايش ميكنيد و حواستان به كارها و تواناييهايش هست. نيازي نيست او براي جلب توجه دست بهكار محيرالعقولي بزند. شما هستيد و تماشايش ميكنيد و اگر كارش خوب باشد تشويقش ميكنيد. اعتماد به نفس كودك در ديده شدن تقويت ميشود.
- من اينجا هستم
«من اينجا هستم» تزريق حس امنيت به كودك است. از بدو تولد، فرزند شما بايد بداند كه از حمايت و وجود شما بهرهمند است. «من اينجا هستم و بغلت ميكنم»، «من اينجا هستم، كنار تو و نميگذارم آسيب ببيني»، «من اينجا هستم و صدايت را ميشنوم، خواستهات را به من بگو، لازم نيست جيغ بكشي و گريه كني تا توجهام را جلب كني»، «من اينجا هستم و تو آرام باش» «من اينجا هستم و ميتواني روي من حساب كني». اين جملهها نمونههايي از حرفهايي هستند كه حس امنيت را به كودك شما تزريق ميكند.
- خوشحالم كه در كنارم هستي
«خوشحالم كه تو بچه مني! خوشحالم كه در كنارم هستي. خوشحالم كه خدا تو را به ما هديه داده» و جملاتي از اين دست در برابر جملاتي چون «كاش يكي براي چند ساعت تو رو نگه ميداشت تا من نفس بكشم»، «كاش يك مدرسه شبانهروزي پيدا ميشد»، «از اولش هم تو رو نميخواستيم»، «از وقتي به دنيا اومدي همهچي خراب شد»، «تو باعث شدي نتونم درس بخونم» و... . كودك نبايد از اينكه وجود دارد احساس گناه كند و با اين حس بزرگ شود. در عوض ميبايست خوشحاليمان را از وجودش و در كنارش بودن عنوان كنيم. هيچ پدر و مادري شاكي دائمي وجود فرزندشان نيستند اما اگر چندبار جملاتي كه احساس گناه را در دل كودك مينشاند، بيان شود، او هرگز آنها را فراموش نميكند.
- من به تو اطمينان دارم
«به تو ايمان دارم»، «تو از پسش بر مياي»، «من بهت افتخار ميكنم»، «بهت اطمينان دارم»؛ جملاتي كه به كودك و نوجوان شما يادآوري كند كه تواناييها و استعدادهاي او را ميبينيد، بسيار مهمند. در عوض تصور كنيد كه كودك يا نوجواني كه با خود فكر ميكند والدينش به او اعتماد ندارند، توانايي و استعدادش را نميبينند و به آن ايمان ندارند، هرگز به تلاش كردن روي نخواهد آورد چون گمان ميكند در هر صورت والدين برخوردي مساوي يا بيتفاوت خواهند داشت. او بايد مطمئن شود كه شما بهاينكه او فرزندتان است، افتخار ميكنيد. در عين حال نبايد توانايياي كه در او نيست، يا علاقهاي به آن ندارد را تنها به اين دليل كه شما دوست داريد، به او نسبت دهيد. «تو حتما هنرمند بزرگي ميشي»، «تو پزشك خيلي خوبي ميشي»، «تو حتما ورزشكار نمونهاي ميشي»! در اين صورت كودك با اضطرابي دائمي زندگي ميكند و نهتنها در آن كاري كه شما دوست داريد پيشرفتي نخواهد داشت بلكه از علايق و استعدادهاي واقعي خودش هم دور ميماند.
- ميبخشمت
كودكان ممكن است بنا به غريزه يا به اقتضاي سن و سال و حتي آموختههايشان دست به كارهايي بزنند كه مورد قبول والدين نيست. فرض كنيد كودك در 2 سالگي بهانهگير ميشود و ممكن است با بهانههاي مسلسل وار و طولاني حوصله شما را سر ببرد، اگر با خشونت او را برانيد به بهانهها ادامه ميدهد اما اگر با آرامش با او كنار بياييد او خيلي زود از شما ميخواهد كه او را ببخشيد. «ببخشيد مامان» جملهاي است كه بچهها بعد از اينكه گمان ميكنند والدينشان را ناراحت كردهاند يا كاري نادرست انجام دادهاند، به كرات تكرار ميكنند. «بخشيدي؟» او را مطمئن كنيد كه ميبخشيدش. بيان جمله «نمي بخشمت» باعث نميشود كودك متنبه شود بلكه مجددا به او احساس گناه و سرزنش را هديه ميكند و او چون نميداند چطور با احساس گناه كنار بيايد دست به لجبازيهاي بيشتر ميزند. ارمغان بخشيدهشدن براي كودك مهر است و به او بخشيدن را ميآموزد.
- گريه كن
2سال اول زندگي، كودك را به بهانه بغلي نشدن، بغل نميكنند و ميگذارند تا ميتواند گريه كند، جيغ بكشد و در تنهايي خود احساس ناامني را خوب مزهمزه كند، درحاليكه 2 سال اول كودك بايد بغل شود، صداي قلب مادر و اطرافيان را بشنود، گرماي تن آنها را حس كند و مجبور نباشد براي هر خواستهاي جيغ بنفش بكشد. در عوض بعد از 2 سال دائم به كودك يادآور ميشويم «گريه نكن»، «چرا گريه ميكني اينقدر»، «گريه نداره كه»، «مرد كه گريه نميكنه»، «تو ديگه بزرگ شدي، گريه كردن برات زشته»! گريه عكسالعملي طبيعي در مقابل موقعيت تلخ و دردناك و احساس غم و اندوه است چرا جلوي يك عكسالعمل طبيعي را ميگيريم و آن را به بزرگي و مرد بودن ربط ميدهيم؟ بگذاريد كودك گريه كند، آرام شود و بداند گريه كردن ربطي به مرد و زن بودن و بزرگ و كوچك بودن ندارد و نيازي نيست او هميشه بغضش را نگه دارد.
- ميدانم درد داري
با كودكتان همدردي كنيد. انكار موقعيت دردناك، درد او را كم نميكند. «آمپول كه درد نداره»؛ جملهاي كه والدين به زور آن ميخواهند جلوي فريادهاي كودك را بگيرند. در عوض به او بگوييد «ميدونم درد داره، ميتوني گريه كني اما زود دردش تموم ميشه»، «ميدونم درد داره، منم وقتي آمپول ميزنم دردم مياد»! با انكار موقعيت دردناك، به كودك ميآموزيد كه هيچ دركي از وضعيت و شرايطش نداريد.
تصور كنيد كه كودك هميشه با خود فكر كند كه والدينش هرگز نميتوانند تصور كنند كه او چه ميزاني از ناراحتي را تحمل ميكند. اما اگر به او بگوييد كه شما هم اين درد را تحمل كردهايد و به او اطمينان دهيد كه در مدت زماني كه درد ميكشد در كنارش هستيد و حتي بهعنوان كسي كه چنين دردي را قبلا تحمل كرده به او اين وعده را بدهيد كه دردش زود تمام ميشود و تا ابد ادامه ندارد، در كمكردن درد نقش مهمي ايفا كرده، محبتش را برميانگيزيد و اعتمادش را جلب ميكنيد.
- عجله نكن
يكي از غمانگيزترين تصاوير ذهني اغلب ما صحنهاي است كه پدر يا مادري كودك را مجبور ميكند با سرعت و عجله آنان همراه شود و كودك جا ميماند و بابت جاماندنش تحقير و سرزنش ميشود و مورد خشونت قرار ميگيرد. كودك از برخي ابعاد به سرعت بزرگترها نخواهد رسيد. او نميتواند منظورش را خيلي سريع بگويد. نميتواند غذايش را به سرعت بزرگترها تمام كند. نميتواند با سرعت بزرگترها در بازار راه برود و بدود و چون اين ناتواني غيرعمد محلي براي سرزنش شدن اوست، دچار اضطراب ميشود. « زود باش كار دارم»، «زود بگو بايد برم»، «بدو ديرم شده» و... استرس را در جان كودك مينشاند. اين وظيفه شماست كه زمان را طوري تنظيم كنيد كه مجبور به عجله كردن نباشيد. يا براي كودكتان به قدري زمان بگذاريد كه به راحتي بتوانيد منتظر شويد او حرفش را كامل بزند. به او بگوييد «عجلهنكن»، «عجله نكن، منتظرت ميمونم»، «عجله نكن، من همه حواسم به تو هست»، «عجله نكن، من به حرفت گوش ميدم».
- كارشناس دكتر فروغ نيلچيزاده استاد دانشگاه و مشاور خانواده
پسري 22ساله و دختري 20ساله دارم كه رابطه خوبي با هردوي آنها برقرار كردهام. اين دو از وقتي به دانشگاه رفتهاند مدام به من ميگويند كه مثل مادران دوستانشان باشم و در بيرون از خانه آرايش كنم اما من نميتوانم اين كار را انجام دهم چون رضايت خداوند برايم مهمتر است ولي از طرف ديگر نيز فرزندانم با من درخصوص اين مسئله به مشكلاتي رسيدهاند. لطفا مرا راهنمايي كنيد كه چگونه ميتوانم رضايت فرزندانم را نيز با خود همراه داشته باشم؟
اينكه شما رضايت خداوند را مدنظر قرار دادهايد نكته بسيار ارزشمندي است اما صحبت فرزندان شما نشاندهنده چند خلأ پنهان در زندگي و تربيت آنهاست؛ اول اينكه شما نتوانستهايد فرزندان جوان و نوجوان خود را زماني كه به سن عقل رسيدند با تربيت عميق ديني آشنا كنيد. شما دستورات ديني را به آنها گفتهايد ولي نتوانستهايد آنها را به باور برسانيد و به جاي اينكه شما آنها را امر به معروف كنيد آنها شما را امر به منكر ميكنند؛ يعني بازي زندگي برعكس شده است. پس يك خلأ تربيتي در روش شما وجود داشته است.
مسئله دوم اينكه احتمالا در خانه آن نشاط، زيبايي، سلامت و شادابي كه بايد در شما وجود داشته باشد را آنها خيلي كم ميبينند طوري كه همه انرژي خود را به بيرون از خانه انتقال دادهاند و ميگويند مانند بقيه خارج از خانه آن زيباييها و جلوهگريها را داشته باشيد. اينكه شما بتوانيد فرزندان خود را راضي كنيد بهصورت غيرمستقيم در بحث تربيت ديني آنها سرمايهگذاري كنيد و در مورد بهداشت و زيبايي خود در خانه دقت بيشتري داشته باشيد.
سوم اينكه در بيرون از خانه به مهارتهاي ارتباط مستقيم سالم و منطبق با شريعت بيشتر دقت كنيد. بچهها فكر ميكنند اگر كسي در ارتباطات اجتماعي موفق است به اين دليل است كه ظاهرآرايش كرده دارد، اما واقعيت را به آنها نشان بدهيد كه انسان ميتواند خيرخواه و خوشاخلاق باشد اما لزوما اهل اين نباشد كه با نامحرم بخندد يا زيباييهاي ظاهري خود را به جلوه دربياورد. شما نشان دهيد كه اين قدرت و قابليت را داريد كه در حضور اجتماعي خود با توانمندي حاضر شويد و ارتباطات خوب و سالمي داشته باشيد تا فرزندان شما از اين تحقير نفس كه در خود احساس كردهاند خارج شوند و به عزت نفس دروني شما دسترسي پيدا كنند.
نظر شما