دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۶ - ۱۱:۵۰
۰ نفر

حسن احمدی زاده: در نظام تربیتی و اخلاقی اسلام، آدمی براساس پرورش صحیح می‌تواند از مرز حیوانیت برهد و به بالاترین و والاترین درجات انسانیت نائل آید و تاج پرافتخار «ولقد کرمنا بنی‌آدم» را بر سر نهد.

عروج به این مقام ارزشمند، نهفته در کمالی است که در پرتو زدودن غبار اغیار از لوح دل و تجلی انوار در کانون پرفروغ سر حاصل می‌شود و این درحقیقت جز «تخلق یافتن به اخلاق الهی» که «تخلقوا باخلاق الله» به آن اشاره دارد، چیزی نیست.

از این‌رو سالکان طریقت باید بدانند که براق سیر، تخلق است و ره‌توشه‌اش عزم و ضامن وصولش گام به پیش گذاشتن و مصباح طریقش «علم اخلاق»؛  علمی که متضمن پرورش روح آدمی است و در کنار علومی که غایتشان پرورش عقل است، برای صعود به قله انسانیت و اتمام مکارم اخلاق، گریزی از آن نیست.

تجلی این حقیقت را می‌توان در زندگی عالمان ربانی و متخلقی مشاهده کرد که جمال علمی و معنوی ایشان همیشه سرلوحه سالکان و ره‌پویان طریق حق و حقیقت بوده است.

ازجمله این بزرگان مرحوم آیت‌الله آخوند ملاحسینقلی همدانی (1239 – 1311 ق) است که در علم و عمل، خصوصا در تخلق به آداب و اخلاقیات والای الهی و انسانی و در رسیدن به مراتب عالیه آنها، زبانزد اهل علم و عمل بوده است.

آخوند همدانی در سال 1329ق در روستای شوند از توابع همدان دیده به جهان گشود. پدرش به جهت علاقه وافری که به تحصیل فرزندش داشت او را به تهران فرستاد تا از محضر علمای بزرگ آن زمان کسب علم کند. آخوند همدانی در مدرسه مروی در درس فقیه نامدار شیخ عبدالحسین تهرانی معروف به شیخ العراقیین حضور یافت و پس از مدتی، آوازه حکیم ملاهادی سبزواری او را به سبزوار کشانید.

شهید مطهری در توصیف مقام والای آخوند همدانی و دوران حضور وی در سبزوار چنین می‌گوید: «بزرگترین حسنه حکیم سبزواری، مرحوم حکیم ربانی، عارف کامل، فقیه نامدار، آخوند ملاحسینقلی همدانی است. این مرد بزرگ و بزرگوار که فرزند یک چوپان پاک‌سرشت بود و برای ادامه تحصیل از همدان به تهران آمد، صیت، شهرت و جاذبه معنویت حکیم سبزواری، او را به سبزوار کشانید. مدتی که تاریخ و مقدارش را فعلا نمی‌دانم، در حوزه آن حکیم شرکت کرد. اگر همه شاگردان حوزه حکیم سبزواری به حضور در حوزه او افتخار می‌کنند، حوزه حکیم به حضور چنین مردی مفتخر است».

آخوند همدانی پس از آن که پیمانه معرفت را از محضر حکیم سبزواری لبریزکرد به نجف عزیمت کرد و در حوزه درس فقه شیخ مرتضی انصاری و درس اخلاق آیت‌الله سیدعلی شوشتری که خود شیخ انصاری نیز در درس اخلاق او حضور می‌یافت، شرکت کرد.

آخوند همدانی با طی کردن مراتب عالیه علم و عمل زیر نظر آیت‌الله شوشتری، خود آیتی عظیم و سرآمد علمای عصر خود در تهذیب نفس و تربیت نفوس مستعده شد و مکتبی سترگ در حوزه اخلاق و عمل بنا نهاد.

حوزه کاری ملاحسینقلی همدانی بیشتر حوزه تربیت بود تا تعلیم، یعنی بیشتر حوزه انسان‌سازی و پرورش خصلت‌های حسنه روحانی انسان بود تا حوزه عقل و برهان و استدلال.

‌گویی از آغاز تلاش علمی و عملی ایشان، رسیدن به مراتب والای انسانیت  و پروش شاگردان در این مسیر خطیر، برای ایشان مقدر بوده است، چنان‌که ایشان پس از فوت فقیه بزرگ، شیخ انصاری در 1381 ق، مصمم می‌شود که تدریس دروس فقهی استاد خود شیخ انصاری را از ادامه مباحث وی دنبال کند، ولی مرحوم آیت‌الله شوشتری با آگاه شدن از تصمیم آخوند همدانی نامه‌ای بدین مضمون برای او می‌نویسد: «این روش شما تام و تمام نیست و شما مقامات عالیه دیگری را باید حائز گردید».

این تذکر آخوند همدانی را منقلب ساخته و سبب شد وی کرسی تدریس فقه را که برای دستیابی بدان یک عمر تلاش فقهی و علمی شایانی کرده بود رها کرده و طی طریق عرفان و اخلاق را تا رسیدن به مراتب عالیه آن، دنبال کند.

از ملاحسینقلی همدانی آثار بسیار اندکی در فقه و اخلاق و عرفان باقی‌مانده که شیخ آقابزرگ تهرانی در کتاب ارزشمند الذریعه بدان‌ها اشاره کرده است و البته مهم‌ترین آنها دستورات اخلاقی و عرفانی‌ای است که وی به شاگردان خود تعلیم داده است. در این میان، آنچه ویژگی بارز دستور و تعالیم اخلاقی ملاحسینقلی همدانی به‌شمار می‌رود، روش خاص وی در پرورش اخلاقی شاگردانش بوده است.

این طریقه خاص عبارت است از التزام در مراقبه یعنی اهتمام ورزیدن در مراتب آن. این روش را آخوند همدانی در مقابل دیگر طرق سلوک اخلاقی که شاید مهم‌ترین آنها طریقه نفی خواطر بوده، تعلیم داده است. از این‌رو  بجاست که در این بخش، به‌نحو اجمال، به توصیف این طریقه پرداخته و پس از آن به تفصیل، روش خاص آخوند همدانی در زهد و تزکیه نفس را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

التزام در مراقبه

روش نفی خواطر برگرفته از طریقه نقشبندیه است. نقشبندیه جماعتی از صوفیه هستند که در نواحی مختلف ترکیه و اطراف آن پراکنده هستند و مرشد ایشان خواجه محمد نقشبند بوده، ازاین‌رو به فرقه نقشبندیه مشهور شده‌اند.

شیوه خاص این فرقه در تزکیه و تهذیب نفس عبارتست از تسخیر قلب و حکومت بر آن تا سخنی نگوید و عملی انجام ندهد و تصور و خطره‌ای بر او وارد نشود مگر به اذن و اختیار صاحب آن. زمانی که سالک با استفاده از این روش در مسیر سلوک گام‌برمی‌دارد متوجه می‌شود که سیل بنیادکن خواطر و اوهام و خیالات او را فرامی‌گیرد.

به عقیده آنها سالک باید در این مقام مانند کوه استوار و ثابت بایستد و هر خاطری را که برایش پیدا شود با شمشیر ذکر هلاک کند. مراد از ذکر در اینجا همان اسماء الهیه است که سالک باید در وقت خطور خاطرات، به یکی از آن اسماء توجه مستدام و مستمر کند تا آن خاطرات از خانه دل او بیرون روند.

صاحبان و قائلان به روش نفی خواطر، یعنی اصحاب فرقه نقشبندیه، برای حقانیت و اصالت طریقه خود به این آیه از قرآن تمسک می‌کنند: «و ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون.» یعنی چون اهل تقوا را از شیطان وسوسه و خیالی به دل فرارسد، هماندم خدا را به یاد آورند و همان لحظه بصیرت پیدا کنند.(اعراف/201)در مقابل این دسته از علمای اخلاق، برخی دیگر همچون علامه بحرالعلوم و آخوند ملاحسینقلی همدانی، تمسک به طریقه نفی خواطر را در سلوک اخلاقی اجازه نمی‌دهند. به‌عقیده آخوند  همدانی اولا اذکار و اوراد به‌تنهایی و بدون التزام به مراقبه نفس نه‌تنها ثمره‌ای برای سالک دربر ندارد بلکه موجب دوری او از مسیر حقیقی طریقت اخلاقی نیز می‌شود.

ثانیا سالک نباید به گفتن هر ذکری در نفی اغیار از نفسش مبادرت ورزد بلکه تنها اذکاری مورد وثوق و کارگشا هستند که از ائمه اطهار(ع) رسیده باشند. طریقه آخوند همدانی و شاگردان بزرگ وی – چنان‌که گفته شد – عبارت است از التزام در امر مراقبه یعنی اهتمام ورزیدن در مراتب آن.

مراتب مراقبه

آخوند همدانی مراتب مراقبه را چنین برمی‌شمارد: اول درجه مراقبه این است که سالک از محرمات اجتناب کرده و تمامی واجبات را اتیان کند و در این دو امر به‌هیچ‌وجه مسامحه نورزد. دوم درجه آن است که مراقبه را شدید  کرده و سعی کند هرچه می‌کند برای رضای خدا باشد و از اموری که لهو و لعب نامیده می‌شود اجتناب نماید و چون در این امر اهتمام ورزد برای او تمکن پیدا می‌شود که دیگر خود را نباخته و این خودداری در او به سرحد ملکه برسد. سوم درجه آن است که پروردگار جهان را پیوسته ناظر خود بداند و اذعان و اعتراف کند که خدای متعال در همه‌جا حاضر و ناظر همه مخلوقات است.

البته مراقبه در تمام حالات و در همه اوقات باید رعایت شود. چهارم درجه، مرتبه‌ای است از این عالی‌تر و کامل‌تر و آن این است که سالک خدای را حاضر و ناظر ببیند و به‌طور اجمال مشاهده جمال الهی نماید. رسول اکرم(ص) وصیتی به ابوذر غفاری دارد که اشاره به این دو مرتبه اخیر است. می‌فرماید: «خدا را چنان عبادت کن که گویی تو او را می‌بینی و اگر نمی‌توانی او را ببینی او را چنان عبادت کن که بدانی او تو را می‌بیند.»

به‌عقیده  آخوند همدانی  التزام مطلق به شریعت الهی به‌تنهایی نمی‌تواند انسان را به قرب حق تعالی عروج دهد بلکه این التزام باید همراه با محبت و ایمان به ائمه اطهار نیز باشد، چراکه به تعبیر وی اگر التزام به نزدن شارب و نخوردن گوشت باشد ولی محبت و ایمان به اهل بیت رسول اکرم(ص) نباشد، ثمره‌ای جز دوری از خداوند نخواهد داشت، اما برای اهتمام ورزیدن جدی در اطاعت از شرع مقدس، نخستین گام، ترک معصیت است که تنها راه نجات انسان و رسیدن به غایت اعلای او است.

لذا مراقبت تام از همه اعضاء و جوارح به‌خصوص زبان و چشم و گوش و ممانعت آنها از افتادن در معاصی، وظیفه اصلی سالک است، چراکه این اعضاء و جوارح، الطاف و هدایای ارزشمند الهی هستند و ازاین‌رو باید دائما معطر به عطر تقوی و پرهیزکاری باشند.

به‌عقیده آخوند همدانی تا زمانی که این اعضاء و جوارح از معاصی پاک نشوند نمی‌توان در شرح احوال قلب سخن گفت، لذا به تعبیر خودایشان، «بشتاب بشتاب به سوی توبه راستین، سپس بشتاب بشتاب به سوی کوشش و مراقبه.» براساس مبانی عرفانی و اخلاقی مکتب آخوند همدانی، نباید بدون مراقبه به ذکر و فکر و نفی خواطر مشغول شد، چراکه اگر هم ذکر و فکر برای سالک، حال ایجاد کند، آن حال دوامی نخواهد داشت. بنابراین ذکر و نفی خواطر باید همراه با مراقبه نفس باشد تا مفید فایده افتد.

طریقه و روش خاص آخوند ملاحسینقلی همدانی در سلوک عرفانی و اخلاقی، طریقه‌ای است که  به‌عقیده بسیاری از ره‌پویان حقیقت از طرق خاصه و منحصربه‌فردی به‌شمار می‌رود که بزرگان نامداری در آن گام‌برداشته و بر عمق و غنای آن افزوده‌اند.

ازاین‌رو این شیوه تربیتی و اخلاقی را که بیانگر عظمت والای اخلاقی و عملی آخوند همدانی است نمی‌توان به این اجمال بیان کرد ولی از آشنایی با برخی از بزرگان اخلاق و عرفان که از مکتب غنی اخلاقی عرفانی وی بهره‌جسته‌اند می‌توان به عظمت این مکتب پی‌برد، بزرگانی چون مرحوم محمد بهاری(ره) که مبرزترین شاگرد آخوند همدانی و مؤلف کتاب تذکره المتقین است، مرحوم میرزاجواد آقاملکی تبریزی(ره) مؤلف کتاب ارزشمند المراقبات، عارف کامل مرحوم سیدعلی قاضی طباطبایی(ره)، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان، آیت‌الله مرحوم شیخ‌محمدتقی آملی مؤلف کتاب مصباح‌الهدی و صدها عارف ربانی و سالک طریق حقیقت که ذکر همه آنها در این مقال نمی‌گنجد. سلسله معارف و مکاتب عرفان این بزرگان، بی‌واسطه یا باواسطه، درنهایت به مکتبی می‌رسد که آخوند ملاحسینقلی همدانی آن‌را بنیان گذاشت.

کد خبر 31075

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز