رنجش پیامدهای گوناگون فردی و اجتماعی دارد که از عمدهترین آنها خشم و نفرت کینه و انتقامجویی و افترا و گسستن روابط دوستانه است. ما آنقدر در خویشتن غرق میشویم که دیگران را در محیط کمتر میبینیم. فکر ، احساسات ، منافع شخصی و اجتماعی ، شناخت از واقعیات، تربیت گذشته، محیط فرهنگی و اخلاقی که در آن بزرگ شدهایم راههای مختلفی که برای رسیدن به اهدافمان در گذشته داشتهایم در این زمینه حرف اول را میزنند. چرا دیگران را در محیط اجتماعی و خانوادگی کمتر میبینیم.
احساست و عواطف، نیازها و علایق و انگیزههای دیگران اگر در راستای خواستها و نیازهای ما نباشند معمولاً کمتر توجه ما را به خود جلب میکند. به همین جهت است که مذاهب خواستهاند گستره دید ما را بیشتر نموده و از خود فراتر برند که بتوانیم با دیگران روابط حسنه و دوستانهای داشته باشیم.
زمانی که به صورت ناعادلانه دیگران باعث رنجش ما میشوند و به حریم شخصی ما تعدی میکنند میتوانیم با انتقام نسبت به آنان خشم و نفرت نشان دهیم و آنان را وادار کنیم که تاوان عمل خود را بپردازند ولی اگر جای انتقام، نفرت و انزجار نسبت به فرد رنجاننده، محبت، خیرخواهی و عشق و دلسوزی را تقدیم او کنیم میتوانیم بگوییم که فرد مورد نظر را بخشیدهایم.
از یک طرف از انتقام چشم پوشیدهایم از طرف دیگر جزای بدی را به نیکی دادهایم. عفو و گذشت فواید جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی فراوانی دارد. مثلا تحقیقات نشان دادهاند که بخشودن دیگران بر تنظیم فشارخون تاثیر میگذارد. اضطراب و عصبانیت را کاهش میدهد و از اختلافات خانوادگی میکاهد.افراد وقتی دیگران را میبخشند تغییرات زیر در آنها و محیط اطرافشان اتفاق میافتد:
1 -بخشش موجب آرامش فرد و رهایی او از عصبانیت و کینه و تنفر میشود.
2 - بخشیدن موجب تغییرات اساسی در افکار افراد میشود و افکار منفی و تخریبی را به افکار سازنده تبدیل میکند.
3 - بخشش موجب میشود که افراد با کرامت انسانی نسبت به فرد رنجاننده برخورد نمایند.
4 -بخشیدن افراد رنجاننده باعث میشود که فرد رنجیده بتواند رابطه صمیمی با دیگران برقرار کند.
5 - بخشیدن یک ارزش اخلاقی است، عشق به دیگران همراه با حفظ حقوق خودتان از لحاظ اخلاقی امری با ارزش است.
برای بخشیدن دیگران شما بایستی آمادگی داشته باشید که میزان عصبانیت خود را نسبت به فردی که به صورت ناعادلانه و غیرمنصفانه موجب رنجش شما شده است وارسی نمایید.
تشخیص این که شما تا چه اندازه عصبی هستید میتواند بسیار دردناک باشد ولی بخشیدن لازمهاش این نیست که وانمود کنید چیزی اتفاق نیفتاده و یا اینکه درد و رنج ناشی از خلاف دیگران پنهان کنید. در هنگام بخشیدن،فرد برای رنجهای فراوانی که ناشی از خلاف و پیامدهای عاطفی و روانی است، بایستی دنبال راه حلی باشد که بتواند از اشتغال ذهنی خود نسبت به اتفاقی که در گذشته رخ داده است بکاهد و بیشتر از این در کنترل فرد رنجاننده نباشد.
در این مرحله او باید بخشیدن فرد رنجاننده را به عنوان یک راه حل از بین راههای مختلف انتخاب کند و تصمیم بگیرد که فرد رنجاننده را ببخشد. به علاوه در چشمانداز خیرخواهانهای که نسبت به کل انسانیت دارد او را نیز مشمول دیدگاه خیرخواهانه خود کند، چون او نیز یک فرد انسانی است که به علت نداشتن وضعیت مناسب رشد و تحول در گذشته به این وضعیت دچار شده است. این تحلیل وضعیت گذشته فرد به این جهت صورت نمیگیرد که نمودی موجه برای خلافکاری او پیدا کنیم، بلکه به بهتر فهمیدن رفتار او که موجب رنجش شده است کمک میکند.
این فهم عمیقتر از رفتار فرد رنجاننده و دیدن خلاف در بافت واقعی شاید موجب به وجود آمدن همدلی بین فرد رنجاننده و رنجیده و مهرورزی فرد رنجیده نسبت به رنجاننده میشود. وقتی این احساسات مثبت از قبیل همدلی و مهرورزی و رافت دردل فرد رنجیده ایجاد میگردد فرد رنجیده رفته رفته به این نتیجه میرسد که لازم است به جای انتقال رنج به دیگری آن را تحمل و جذب نماید، این مرحله جذب و تحمل رنج به جای انتقال دادن آن به دیگران است. از یاد نبریم که بخشیدن یک مهارت است.