از دوره هفتم، متولیان جشنواره تصمیم گرفتند، به فجر ، یک بخش رقابتی با حضور آثار خارجی اضافه کنند. تا پیش از این، فیلمهای خارجی در بخشهای جنبی جشنواره به نمایش درمیآمدند ولی از جشنواره هفتم به بعد با افزودن بخش مسابقه بینالمللل، این بخشهای جنبی هم به صورت جدیتری برگزار شد.
مروری بر آثار تارکوفسکی و پاراجانف در جشنواره فجر را،عدهای هنوز جزو مهمترین اتفاقات سینمایی دهه 60 میدانند. همچنین در دورانی که دسترسی به فیلمهای کلاسیک خیلی آسان نبود، نمایش این آثار در جشنواره، در بخشهایی چون «گنجینههای فیلمخانهای» فرصت مغتنمی برای علاقهمندان سینما به شمار میرفت.
جالب اینکه در همان سالها این بخشهای جنبی(مرور آثار، جشنواره جشنوارهها، گنجینههای فیلمخانهای و...) بیشتر از بخش مسابقه بینالمللل مورد توجه قرار میگرفت، آن هم در حالی که در هر فستیوال سینمایی، این بخشهای رقابتی است که بیشتر اهمیت دارند تا بخشهای غیررقابتی.
بخش مسابقه بینالملل در همه این سالها، زیر سایه بخش مسابقه سینمای ایران قرار داشته است. شاید به این دلیل که اگر بینالمللی بودن جشنواره فجر در همه این سالها، محل شبهه قرار داشته، کسی در این که فجر مهمترین رویداد داخلی سینما و ویترینی برای مشاهده و ارزیابی یک سال تلاش فیلمسازان ایرانی است ،تردیدی نداشته است.
چالشی که بخش مسابقه بینالملل جشنواره فجر در تمام این 20سال با آن مواجه شده این بوده:«چه فیلمهایی مناسب حضور در جشنواره فجرند؟» فیلمهایی که هم دارای ارزشهای نسبی برای حضور در جشنواره باشند، هم اینکه از زمان ساختشان زمان زیادی نگذشته باشد. هم اینکه با کمترین جرح و تعدیل قابل نمایش باشند.
بند آخر البته بیشترین اهمیت را در این میان دارد. علاقهمندان و پیگیران جشنواره فجر یادشان هست که در یکی از همان اولین دورههایی که فجر بینالمللی شده بود، سر نمایش فیلم ترکیهای «سینماهای من»چه جنجالهایی به پا شد. فیلمی که با جرح و تعدیل فراوان به نمایش درآمد و حتی برنده جایزه هم شد و بعدا اعلام شد که داوران با دیدن نسخه کامل فیلم، آن را شایسته دریافت جایزه دانستهاند، که این خود جنجالهای تازهای را رقم زد.
بدیهی است که هیچ کشوری بر اساس معیارهای ما فیلم نمیسازد(همان طور که ما بر اساس معیارهای دیگران فیلم نمیسازیم) . جشنواره فجر برای بخش بینالملل خود نیازمند آثاری است که با حداقل سانسور قابل نمایش باشند. هرچند در برخی از دورهها شاهد فیلمهایی بودهایم که نیازشان به جرح و تعدیل به حدی بوده که کمتر کسی از نسخه به نمایش درآمده، سر درآورده است!
در چنین شرایطی، کیفیت فیلمها اگر نخواهیم بگوییم اهمیتی نداشته که لااقل در درجه چندم اهمیت قرار گرفته است. چنانکه گاهی اوقات فیلمهایی در بخش مسابقه بینالملل به نمایش درآمده که فیلمهای ایرانی بخشهای جنبی به مراتب ارزشمندتر از آنها بودهاند؛ آثاری ضعیف از فیلمسازانی گمنام که احتمالا به دلیل قابل نمایش بودن، در بخش مسابقه قرار گرفتهاند.
البته در بخش بینالملل جشنواره فجر، شاهد حضور آثار مطرح نیز بودهایم؛ فیلمهایی که البته پس از درخشش در جشنوارههای مختلف، در فجر نیز به نمایش درآمدهاند، در حالی که یکی از ویژگیهای اصلی جشنوارههای معتبر جهانی، این است که در آن آثاری حضور یابند که پیش از آن در هیچجا به نمایش درنیامده باشند. نکته دیگری که در یک جشنواره بینالمللی مورد توجه قرار میگیرد، مهمانان حاضر در جشنواره است.
اغلب سازندگان فیلمهای حاضر در جشنواره به فجر نمیآیند و به ندرت پیش آمده که شاهد حضور چهرههای شاخص و صاحب نام در فجر بوده باشیم. سالی که گاوراس و رزی برای بزرگداشتشان به ایران آمدند را هم احتمالا باید جزو اتفاقات تکرار نشدنی فجر بدانیم. مهمانان خارجی جشنواره فجر را بیشتر مدیران و برگزارکنندگان فستیوالهای سینمایی تشکیل میدهند. کسانی که به فجر میآیند تا فیلمهای ایرانی راببینند و برای شرکت در جشنوارههایشان انتخاب کنند.
چنانکه دبیر سابق جشنواره فجر در گفتوگویی با نگارنده عنوان کرد تلاش برای بازاریابی بینالمللی سینمای ایران یکی از مهمترین اهداف برپایی جشنواره فیلم فجر به شمار میآید. اینکه، از جشنواره فجر به عنوان فرصتی برای ارائه محصولاتمان به مدیران جشنوارههای خارجی استفاده کنیم البته تحسین برانگیز است، منتها فستیوال بین المللی در درجه اول باید فیلمهای معتبری را در بخش رقابتیاش نمایش دهد و مهمانان شاخصی داشته باشد.
اولین نمایش فیلمها در فجر در کنار حضور سینماگران مشهور و معتبر،کاری است که ما در تمام این سالها در انجامش به توفیق نرسیدهایم ولی جشنواره نوظهور دبی در کشوری که اصلا سینما ندارد، آن را به بهترین شکل انجام داده است.
حتی اگر بگوییم که عربها با پول، پای چهرههای شاخص را به جشنوارهشان باز میکنند، باز در صورت مسئله تفاوتی ایجاد نمیشود. آنها گرچه سینما ندارند ولی نشان دادهاند که رمز و راز برگزاری جشنواره سینمایی را بهتر از ما میدانند.
جشنواره دبی درچهارمین دور برگزاریاش برای بسیاری از جهانیان نام آشنایی است در حالی که نام جشنواره فجر را پس از25 دوره برگزاری، هنوز خیلیها نشنیدهاند.
به نظر میرسد که در دورههایی خود برگزارکنندگان جشنواره هم بخش بینالمللی را جدی نگرفتهاند، چنانکه از سیمرغهای بخش مسابقه بینالملل به عنوان محملی برای راضی کردن سینماگرانی استفاده شد که فیلمهایشان در بخش مسابقه سینمای ایران خیلی مورد توجه داوران قرار نگرفته بودند.
در دورههایی که فیلمسازانی چون برادران کوئن و بازیگری مانند جک نیکلسون آثارشان در بخش مسابقه بینالملل قرار داشتند، داوران، سینماگران ایرانی را شایسته دریافت سیمرغ دانستند تا نشان دهیم که خودمان هم به فجر به چشم یک رخداد داخلی نگاه میکنیم. ضمن این که روی سن رفتن یک کارگردان مشهور ایرانی، به هر حال جذابتر از این بوده که ناچار شویم به جای کوئنها، سفیر سوئیس را برای گرفتن جایزه روی سن دعوت کنیم!
جشنواره فیلم فجر برای این که به رخداد بینالمللی معتبری تبدیل شود، همچنان راهی طولانی را در پیش دارد ولی از همان دوره اول، جای خود را به عنوان مهمترین رخداد سینمایی کشور تثبیت کرده است. برای این که این اهمیت داخلی، با اعتباری بینالمللی همراه شود، باید در خیلی چیزها تجدید نظر کنیم که یکی از آنها شیوه گزینش و راهیابی فیلمها به جشنواره فجر است.
طبق اخباری که از دفتر جشنواره بیست و ششم به رسانهها ارسال شده، امسال هیات انتخاب جشنواره، فیلمهای بخشهای بینالملل(شامل مسابقه سینمای جهان، مسابقه سینمای معناگرا، مسابقه سینمای آسیا وبخشهای غیر رقابتی) را از میان 1017فیلم بلند، 363 فیلم کوتاه داستانی، 171 مستند بلند و 24مستند کوتاه انتخاب خواهند کرد.
به نظرتان اعضای هیات انتخاب، بایدچقدر وقت صرف کنند تا بیش از 1000 فیلم را تماشا کرده و آثار مناسب را برای جشنواره فجر انتخاب کنند؟ هیات انتخاب اگر از اول آذر کارش را آغاز کرده باشد در طول 2 ماه فرصت،اگر شبانه روز هم به تماشای فیلمها بنشیند فرصت نمیکند همه آنها را تماشا کند. مگر اینکه فیلمها به صورت دور تند دیده شده و فیلمهایی که مشکلات کمتری برای نمایش دارند، انتخاب شوند.
به نظر شما وقتی اعضای هیات انتخاب، فیلمها را با دور تند تماشا کنند، چقدر میشود آن جشنواره را جدی گرفت؟