شاید هیچ چیز چون شادمانی، بیشترین انرژی و احساس پویایی را درشما برنمیانگیزد و قدرت حرکت و ادامه روند مثبت حیات را تقویت و میسر نمیسازد.
شادی هرچه پایدارتر و قویتر؛ عزم راسختری را برای پیشبرد برنامههایتان به جریان میاندازد. تصورکنید غلیان شادمانی درعمق وجودتان به جای طوفان و گرداب خشم؛ چه معجزهها که نمیآفریند. و چه جویها و جریانها که نمیسازد تا درمسیری به هم پیوسته و اقیانوسی مملو از عشق و محبت و نشاط را در روح و روانتان جاری کند.
نشاط، نگاه مثبت و گرمای زندگی میآفریند و نگاه مثبت، شکوفههای عشق، پویایی، لطافت و آزادگی به بارمیآورد که صفا و رایحه عطرآنها نه تنها پهنای وجود شما، بلکه روح و روان اطرافیانتان را هم درمینوردد.
خیلی رویایی به نظرمیرسد؟...البته راست میگویید مشکلات گاهی خیلی کمرشکن میشود و درد و رنج گاهی بدجوری آزارمان میدهد. اما اگر من و شما آن را به خانه نیاوریم؛ یعنی تلاشی برای آوردنش نکنیم، چه کسی این کار را خواهد کرد... از این زاویه نگاه کنید.
بگذارید سلولهای بدنتان قدری هوای "زندهبودن" را تنفس کنند؛ سالم به دنیا بیایند. خودتان که میدانید سلول های مرده اصلا خوب نیستند، فضا را برای ایجاد بیماریهای سخت و طاقتفرسا آماده میکنند.
اشو، عارف هندی نیز معتقد است یگانه تحولی که میتوان آن را تحول نامید، تحول به شادمانی است. اگرگلهای شادمانی در تو شکوفا نشود، تو متحول نمیشوی.
او میگوید درحقیقت، معمولا آنچه مردم آن را تحول و پیشرفت میدانند چیزی بیربط است. دستیافتن به فنآوری پیچیدهتر تحول نیست، بلکه چیزی سطحی و ظاهری است. شاید تو تجهیزات بیشتری دراختیارداشته باشی اما همان آدم گذشته باقی بمانی. شاید بتوانی روزی به ماه یا ستارگان هم دستیابی، اما مهم این است که هرکاری روی زمین انجام میدادی روی ماه نیز انجام خواهی داد.
اگرانسان همچنان مثل گذشته باقی بماند، هیچ تحولی رخ نمیدهد. تحول او ساختگی خواهد بود، تحولی دروغین که ظاهرگمراهکنندهی انسان متحول را به او میبخشد.
اشو به این نکته اشاره میکند که شادمانی با خودآگاهی شکوفا میشود. یا خودآگاهی شکوفا میشود و تو شادمان میشوی و یا شادمانی شکوفا میشود و تو خودآگاه میشوی.
از هرکدام که میخواهی، خودآگاهی یا شادمانی، آغاز کن تا رشدیابی و متحول شوی. انسان دارای نیرویی شگرف و عظیم است و میتواند به اوج قله شادمانی، نشاط و آسایش برسد.