مجموع نظرات: ۰
شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۸ - ۱۰:۱۶
۰ نفر

فاضل ترکمن: خان اول: خالی‌بندی / شما یک راننده تاکسی هستید. راننده تاکسی هیچ تفاوتی با رستم ندارد؛ بنابراین باید از هفت خان رستم عبور کنید.

در ابتدا یک نفس عمیق بکشید و بعد با صدای بلند فریاد بزنید: «تهران پارس یه نفر... تهران پارس... تهران پارس یه نفر سوار شو بریم...»

درست است، هیچ مسافری سوار تاکسی شما نشده اما خالی بندی لازمۀ گذر از هفت خان است. یادتان که نرفته؟ رستم حتی برای پسرش، سهراب هم خالی می‌بست!

خان دوم: چه کسی بود صدا زد، تاکسی؟‌

نشنیده‌اید که از قدیم گفته‌اند: «گَهی پشت به زین، گهی زین به پشت؟» خب.... به هرحال چنین  است رسم سرای درشت و اینجور خالی‌بندی‌ها همیشه نتیجه نمی‌دهد. حالا باید به آرامی حرکت کنید و دنبال مسافر بگردید. مسافرهای شما به چهار دسته تقسیم می شوند:

دستۀ اول مسافران سربه‌زیری هستند که با صدایی آهسته می‌گویند: «تاکسی!» و شما در حالی که از خودتان می‌پرسید: «چه کسی بود صدا زد، تاکسی؟!» از کنارشان رد می شوید.

دستۀ دوم مسافرانی هستند که برای نگه داشتن تاکسی و رسیدن به مقصد بسیار عجله دارند، به همین خاطر وسط خیابان می‌ایستند تا شما با خودتان فکر کنید که قصد خودکشی دارند و در نهایت ترمز کنید.

دستۀ سوم مسافرانی هستند که خودشان هم نمی‌دانند به کجا می‌خواهند بروند، برای همین چندجور آدرس می دهند: «چهار راه، سر خیابون، ته میدون و...»

دستۀ چهارم بسیار مظلومانه به شما خیره می‌شوند، به طوری که متوجه شوید مسافر هستند اما کیف پولشان را گم کرده اند!

خان سوم: من می‌خوام پیاده‌شم!

آفرین! شما مسافران خود را سوار کردید. برای همین خیلی خوشحال هستید. دوست دارید موسیقی سنتی گوش بدهید، رادیو را روشن می کنید: «آی نسیم سحری! صبر کن...» مرد میانسالی کنار شما نشسته است. سرش را آرام آرام تکان می‌دهد، مثل اینکه رادیو آهنگ مورد علاقۀ او را پخش می‌کند؛ ولی یکدفعه پسر  نوجوانی که عقب نشسته می‌گوید: «آقا! آهنگ جدید نداری؟»

شما که می‌خواهید سیستم خفنی را که روی ماشین کار گذاشته‌اید به رخ  مسافرها بکشید، ضبط را روشن می‌کنید: «وایستا دنیا! وایستا دنیا...» اما  مرد میانسال  که فکر می کند با او لجبازی‌کرده‌اید با عصبانیت می‌گوید: «وایستا آقا! وایستا آقا! من می‌خوام پیاده شم!»

شما نگه می دارید. او پیاده می شود. کرایه‌اش را هم نمی‌دهد؛ ولی از ترستان هیچ حرفی نمی‌زنید!

خان چهارم: زلزله

حالا نوبت غرغر کردن مسافرهاست. یکی می‌گوید: «آقا! دیرم شد. بزن بریم به سرعت برق و باد!»

یکی می گوید: «آقا! چرا انقدر تند می‌ری؟ سرم داره گیج می ره.» 

یکی می گوید: «ای بابا! چرا از این راه اومدین؟ من دوست داشتم از اون راه برید که درختاش بیشتره!»

تصویرگری: هادی خسروی

و شما هم... چاره ای نیست. تنها وظیفۀ شما در این خان، حفظ آرامش و خونسردی است. دقیقا" همان توصیه‌ای که موقع  آمدن زلزله نیز به شهروندان عزیز گوشزد می‌شود!

خان پنجم: آقا! چه قدر شد؟

شما سعی می‌کنید جایی را پیدا کنید که توقف ممنوع نباشد، بعد نگه می‌دارید و مسافرها یکی‌یکی پیاده می‌شوند. اولی پسر نوجوانی است که می‌گوید: «آقا چه قدر شد؟»
شما می گویید: «300 تومن پسرم.»

پسر نوجوان بدون جر و بحث کرایه‌اش را پرداخت می کند. نفر دوم یک جوان کارمند است که اولین حقوق کاری‌اش را دریافت کرده و یک هزار تومانی به شما می‌دهد. شما می گویید: «آقا! زیاد دادی و او در حالی که یک ژست مایه‌داری به خودش گرفته، می‌گوید: «بقیه‌اش مال خودت. شیرینی زن و بچه‌ات!»

نفر سوم یک خانم است _هیچ فرقی نمی کند چه سنی داشته باشد!_ قیمت کرایه را می‌داند اما به شما 200 تومان می‌دهد. شما می‌گویید: «خواهرم! 100 تومن دیگه بدی درست می‌شه!»

و او در کمال اعتماد به نفس می گوید: «وا! صد ساله دارم این راه رو می‌رم و می‌آم 200 تومن می‌دم آقا...!»

دیدید گفتم سن و سالش هیچ فرقی نمی‌کند!

خان ششم: بوم‌م‌م‌م‌م‌م!

هوا حسابی تاریک شده و شما در حالی که مشغول شمردن  اسکناس‌های مچاله شدۀ مسافرها هستید به سمت منزل حرکت می کنید. هرچه‌ قدر تعداد اسکناس‌ها بیشتر می‌شود، شما بیشتر ذوق می‌کنید و هرچه قدر بیشتر ذوق می کنید، حواستان بیشتر پرت می‌شود و هرچه قدر بیشتر حواستان پرت می‌شود: «بوم‌م‌م‌م‌م‌م!»

این صدای برخورد ماشین شما با ماشین جلویی بود. مقصر هم شما بودید. برای همین رانندۀ ماشین جلویی به سرعت پیاده می شود و قبل از هرچیز از شما می‌پرسد: «کی بهت گواهینامه داده جوجه؟!»

خان هفتم: اضافه‌کاری

یادتان هست با ماشین خود چه بلایی سر ماشین بیچارۀ مردم آوردید؟ بعد هم که قیمت جریمه و خسارت را مشاهده کردید، رنگتان مثل همین ماشینی که دارید، زرد شد. دیگر توضیح ندارد که... حالا  باید به جای رفتن به منزل، اضافه‌ کار  کنید، شاید شانس آوردید و توانستید یک مسافر دربستی جور کنید.فقط حواستان باشد ساعت 12 نصفه‌شب است، برای  دربستی پیدا کردن،  زیاد داد و هوار نکنید!

کد خبر 85418

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز