البته این نکته قابل ذکر است که برخی از آنچه والدین و مربیان شرارت میخوانند، شرارت نیست و در حقیقت، امری عادی است که پدران و مادران کمحوصله را وامیدارد تا چنین قضاوتی درباره فرزند خود داشته باشند. بر این اساس، برخی از این بیقراریها، برای زندگی کودکان در مراحل مختلف رشد، ضروری است. اگر طفلی حرکت و جنب و جوش یا دستکاری و کنجکاوی نداشته باشد، این فکر پیش میآید که مبادا بیمار باشد.
معمولا در 4 تا 11 سالگی و اوایل نوجوانی، شرارت کودک به اوج خود میرسد. کودک در این سنین میخواهد خود را نشان دهد. فردی که شرارت دارد، میزند، گاز میگیرد، زخمی میکند، میگرید، دشنام میدهد، خراب میکند، از دست کسی چیزی را میرباید و از گریه او لذت میبرد، قهر میکند، خود را به خاک میکشد، بیقرار است، خشونت سخت و شدید اعمال میکند و رفتارش غیراجتماعی است. او قول میدهد کار بدش را ترک کند ولی روز بعد آن را تکرار میکند؛ گویی نمیتواند جلوی خود را بگیرد.
راهکارهای اصلاح شرارت
- خودداری از آزار که موجب شقاوت قلب کودک میشود.
- خودداری از تنبیههای شدید و مکرر که اثر تربیتی را خنثی میکند.
- خودداری از فریادهای خشمآمیز که نشاندهنده ضعف نفس والدین یا مربیان است.
- خودداری از دادن لقب شرور که شرارت را در آنها تثبیت میکند.
- خودداری از سختگیریهای بیمورد و انتقام آمیز در مورد غذا، لباس و معاشرت که برای کودک کینه ساز است.
- در اختیار قرار دادن راه و رسم خوب زندگی
- هنگام شرارت، باید به کودک تفهیم کرد که کار ناپسندی انجام میدهد.
- اخطار بهنگام و آموزنده
- مشغول کردن کودک به بازی و سرگرمی.
چنین کودکانی اگر اصلاح شوند، هیچ مشکلی در آینده ندارند و عادات بد خود را ترک خواهند کرد.