از اواسط سال گذشته موج گران شدن اجناس مرا نیز به آنجا سوق داد که پیوسته در جستوجوی تراول باشم تا اسکناسهای معمولی. دریغا که تراولها هم در همین 2ماهی که از سال جدید گذشته عمرشان کوتاه شده است و ما به ناچار تک وتوک سکهای که به مناسبتهای مختلف گرفته بودیم را نیز هزینه کردیم تا پاسخگوی موج نفسگیر مخارج خانه باشند اما افاقه نکرد!
حالا چند هفتهای است که همگی به این فکر افتادهایم که مبادا پولی سهوا در جاهایی مثل زیرفرش، داخل کمد و اشکاف گذاشته باشیم و یادمان رفته باشد، از اینرو به کاوشهای پیگیر برای دستیابی به این پولهای احتمالی هم روی آوردیم. با دریغ فراوان ظرف چند روز تلاش فقط 53هزارتومان پول خرد و اسکناس از اینجا و آنجا گیر آوردیم که مدعیاش دختر و پسرم هستند که میگویند پول توجیبی آنها بوده که غفلتا جایی مانده است. از آن طرف چون گاهی از جاروبرقی هم کمک گرفتهایم مخارج برقمان معادل همین مبلغ بالا رفته و نتیجه اینکه یک صفر گنده عاید ما شده است!
تازه متوجه شدم، چرا جماعت این روزها به فکر ارث و میراث فراموششده و مطالبات سوخت شده از اشخاص حقیقی و حقوقی هستند. به قولی کفگیرها به تهدیگ خورده است. حالا ما که صاحب ارث و میراثی نبوده و بضاعت چندانی نداشتیم که درگذشته به کسی پول قرض داده باشیم؛ در جستوجوی پول خردهای احیانا گمشدهمان برآمدیم که نتیجهاش صفر شد!
امیدواریم آنها که مطالباتی دارند یا در پی ملک و میراثی هستند دست خالی برنگردند که توفان مخارج زندگی از ریزگردهای مزاحم عربی هم جلو افتاده است!
کارمند دونپایه!