دوران شکوفایی رنسانس و انقلاب صنعتی اروپا و وقوع انقلاب فرانسه مصادف با دوره قاجاریه در ایران بود.

دارالفنون

همشهری آنلاین_بهاره خسروی: ایرانیانی که در دوران صفویه به اروپا سفر می‌کردند و از تفاوت فرهنگی و امکاناتی که در کشور داشتند، احساس شکوه و قدرت می‌کردند، در دوره قاجار چنین حسی نداشتند و حتی در بسیاری مواقع از وجود فاصله‌ها و تفاوت سطح زندگی و امکانات موجود، نسبت به شرایط زندگی در اروپا، سرخورده می‌شدند.

البته در این میان، سفرهای ناصرالدین‌شاه، پادشاه گردشگر قاجارها، به ینگه‌دنیا و دیدن سرعت تحول در بخش‌های بنیادین جامعه، پیشرفت علم و تکنولوژی و مقایسه آن با آنچه در ایران بود در پاره‌ای از تحولات ایران بی‌تأثیر نبود. موضوعی که باعث شد تا زمامداران قاجاری تکانی بخورند و برای رفع نابرابری‌ها دست به کار شوند. در رأس این اشخاص، امیرکبیر، وزیر ایران‌دوست قاجارها، بود که با ارائه ایده ساخت دارالفنون و اقدامات سختگیرانه مبارزه با بیماری آبله پرچم‌دار اصلاحات، به‌ویژه در ساماندهی وضعیت بهداشتی و درمانی ایرانیان و پایتخت‌نشینان شد. به همین بهانه و همزمان با روز پزشک، با «مژگان جعفری»، تاریخ‌پژوه، درباره توسعه علم پزشکی در ایران و چگونگی شکل‌گیری نخستین بیمارستان پایتخت گفت‌وگو کردیم.

ایران دوران قاجار در ابتدای سده نوزدهم میلادی که جهان غرب دگرگونی‌هایی گسترده را از سر می‌گذراند، با مشکلات و مسائل فراوانی دست و پنجه نرم می‌کرد، اما این مشکلات چه بود؟ ابتدایی‌بودن امکانات بهداشتی و همه‌گیری گسترده بیماری‌های واگیردار، از مهم‌ترین مشکلات دوران رنسانس در ایران به شمار می‌آمد و بخش زیادی از جمعیت ایران را به سوی مرگ می‌راند. به گفته «مژگان جعفری»، ایران در دوره قاجار، جامعه‌ای آلوده به بیماری‌های گوناگون واگیردار و همه‌گیر بود. شدت بیماری‌های واگیردار در این سده به دلیل رعایت ‌نکردن بهداشت، ناآگاهی مردم و مهم‌تر از همه بی‌توجهی اربابان قدرت روزبه‌روز افزایش یافته بود و باورهای خرافی و عامیانه مردم درباره ریشه بیماری‌ها و حلول ارواح خبیثه در تن آدمی امکان دگرگونی را در این زمینه دشوار می‌کرد.»

  • امیرکبیر و بسیج بهداشت همگانی 
دارالفـنـون؛ دروازه ای به سوی طبـابـت نوین
مژگان جعفری/ تاریخ‌پژوه

تقریباً از زمان فتحعلی‌شاه به بعد که پای زمامداران فرنگی و دولت‌های اروپایی به ایران باز شد و خبر انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب‌های سال ۱۸۴۸ اروپا منتشر شد، کم‌کم افکار و عقاید سیاسی و اظهار نظر درباره مسائل سیاسی و اجتماعی میان ایرانی‌ها باب شد. البته بخشی از این ماجرا هم سوغات سفرهای خارجی ناصرالدین‌شاه و همراهانش بود و بعدها با اعزام تیم محصلان به اروپا برای ادامه تحصیل توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی نیز در ایران پررنگ‌تر شد.

اما امیرکبیر تقریباً از نخستین سیاستمدارانی بود که برای تغییرات و افزایش سطح رفاه و بهداشت عمومی مردم آستین بالا زد و پای کارآمد. جعفری در این‌باره می‌گوید: «جامعه ایرانی از زمانی ‌که امیرکبیر کارهای گسترده خود را در زمینه‌های گوناگون بنیانگذارد، سیر دگرگونی در گستره‌های گوناگون همچون حفظ‌الصحه (بهداشت همگانی) را آغاز کرد. عملکرد امیرکبیر بستری مناسب برای مبارزه با بیماری‌های گوناگون فراهم آورد. فرمان‌ها و تأکیدهای او بر آبله‌کوبی همگانی با وجود همه مخالفت‌ها و ایستادگی‌ها، کوشش او برای بنیانگذاری دارالفنون و تدریس طب نوین، فرستادن دانشجو به اروپا برای تربیت نیروی متخصص، به‌ویژه در زمینه پزشکی، شرایطی مطلوب را برای ایران دوره قاجار نوید می‌بخشید.»
این تاریخ‌پژوه در بخش دیگر گفته‌هایش به نوشته «مرتضی راوندی» در کتاب ارزشمند «تاریخ اجتماعی ایران» اشاره می‌کند: «تا پیش از استقرار صدارت عظمای میرزا تقی خان فراهانی، نظم و نسقی در شهرهای ایران از نظر رعایت اصول بهداشت همگانی، نظافت و پاکیزگی شهر و دیگر کارهای وابسته وجود نداشت.»
جعفری همچنین به دست‌نوشته‌های «کلارا کولیور رایس»، همسر یکی از مبلغان مذهبی که در دوران واپسین قاجار به ایران سفر کرده است، در کتاب «زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان؛ سفرنامه کلارا کولیور رایس» اشاره می‌کند، که در این‌باره نوشته است: «اوضاع و احوال ایران با نداشتن منابع آب کافی و مناسب، عدم رعایت بهداشت، نداشتن شناخت واقعی از بدن و نیازهای آن، سبب می‌شود که سطح تندرستی بسیار نازل و بد باشد.»

  • طبابت‌های سنتی 

دارالفـنـون؛ دروازه ای به سوی طبـابـت نوین

یکی از مهم‌ترین معضلات پایتخت‌نشینان که به موج سونامی مرگ میان مردم دامن می‌زد نسخه‌های اشتباه طبیبان، پزشکان و حکما برای درمان بود. نسخه‌هایی که به جای مرهم درد و درمان، سبب گسترش بیماری می‌شدند و اغلب افراد را چند قدمی به مرگ نزدیک‌تر می‌کردند. مژگان جعفری درباره شرایط بهداشتی ایران دوران قاجار می‌گوید: «در روستاها معمولاً از پزشک خبری نبود. تعداد پزشکان در شهرها هم کم بود. عطاران در فراهم‌آوری دارو وگاه در جایگاه طبیب و درمانگر ظاهر می‌شدند. دلاکان نیز شیوه‌های ویژه درمانی خود را داشتند و با روش‌های گوناگون برای بیماران نسخه می‌پیچیدند. دلاکان ایرانی افزون بر وظیفه روزانه خود، به کارهایی چون ختنه‌گری، حجامتگری، دندان‌پزشکی و آرایشگری نیز می‌پرداختند.»
به گفته او، طبیبان با شیوه سنتی و اصول پزشکی طب اسلامی بر مزاج‌های چهارگانه، صفرا، بلغم، دم و سودا مردم را مداوا می‌کردند. طبیبان ایرانی هم بر همین اساس و با تفکیک سردمزاجی و گرم‌مزاجی افراد، به درمان آنها می‌پرداختند. در واقع نیاز به طبیب در اقشار گوناگون مردم بی‌پاسخ می‌ماند. در ایران دوره قاجار اگر کسی بیمار می‌شد، در مورد چگونگی درمان آن اطلاعی نبود.  
بر اساس اسناد موجود و آنچه در تاریخ به جای مانده، وضعیت ایران از نظر بهداشتی حتی در اواخر سده نوزدهم و در آغاز حکومت پهلوی نیز همچنان نامطلوب بود.  

  • ماجرای ورود طب جدید

پیدایش واقعی طب نوین را در ایران باید از زمان صدارت عظمای میرزا تقی خان امیرکبیر دانست که با تدریس رشته طب در این مدرسه معلمانی از کشور اتریش برای آموزش به ایران آمدند. پزشکی، جراحی و داروسازی به سبک نوین در ایران از این زمان آغاز شد. به روایت این تاریخ‌پژوه، «ویلم فلور»، پژوهشگر هلندی، از ورود طب جدید به ایران این‌گونه خبر می‌دهد: «معرفی طب غربی مدرن، با گشایش سفارت‌های فرانسه و بریتانیا در نخستین دهه قرن ۱۹ آغاز شد. پزشکانی که این سفارت‌خانه‌ها را همراهی می‌کردند، خدمات خود را به عموم مردم گسترش دادند.»
 اما گویا این نوگرایی و تغییر رویه در سبک طبابت به مذاق مردم و حکیمان سنتی چندان خوشایند نبود و تا مدت‌ها با واکنش‌هایی گوناگون همراه بود: «دلیل پزشکانی که با داروهای غربی ستیز می‌کردند فقط اقتصادی نبود، بلکه جامعه همچنان که به سوی انتهای قرن ۱۹ می‌رفت، شاهد رشد یک روح ضدغربی در ایران بود.»

  • نخستین مریضخانه دارالخلافه

دارالفـنـون؛ دروازه ای به سوی طبـابـت نوین

نخستین مریضخانه دارالخلافه برای نظامیان ساخته شد. ناصرالدین‌شاه پس از مسافرت به اروپا و آگاهی از امکانات ارتش‌های آنها به سرش زد تا در دارالخلافه بیمارستانی را برای خدمت ارتش بسازد. جعفری در این‌باره به نوشته اعتماد السطنه، تاریخ‌نگار و کارگزار حکومتی، در کتاب «المآثر و الآثار: چهل سال پادشاهی ایران در عصر ناصرالدین‌شاه» اشاره می‌کند: «مریضخانه و بیمارستان در دارالخلافه تهران در سنه ۱۲۶۸ ه. ق سال پنجم از جلوس همایون بود. این بنا، مریضخانه‌ نظامی و در بیرون دروازه دولت واقع بوده و جنبه عمومی نداشته است.» 
همچنین دکتر «ادوارد پولاک»، استاد اتریشی دارالفنون، نیز در کتاب «سفرنامه پولاک: ایران و ایرانیان» چنین روایت کرده است: «تعداد اندکی طبیب خاص نظام وجود دارد که به آنان حکیم فوج می‌گویند. قسمتی از آنان به‌صورت دائم و قسمتی دیگر به‌طور موقت و آن هم برای یک دوره مأموریت معین در اختیار فوج‌گذارده می‌شوند.» 
به گفته این تاریخ‌پژوه، روزنامه وقایع اتفاقیه در شماره ۹۸ به سال ۱۲۶۹ قمری گزارش داده است، دانشجویان طب دارالفنون نیز در این بیمارستان افزون بر درمان نظامیان، آموزش عملی می‌دیدند. البته بعد از مدتی این بیمارستان که یکی از نخستین بیمارستان‌های مدرن و به سبک اروپایی دوران قاجاری محسوب بود، تعطیل شد.  

  • ماجرای ساخت بیمارستان سینا 

دارالفـنـون؛ دروازه ای به سوی طبـابـت نوین

دسترسی به امکانات درمانی و پزشکی برای حفظ سلامتی، حق همه افراد جامعه است و همین موضوع و توسعه بهداشت باعث شد تا ناصرالدین‌شاه دستور ساخت بیمارستانی را برای بهره‌گیری همگانی به صدر اعظمش صادر کند. جعفری با بیان این مطلب می‌گوید: «بنابر گزارش روزنامه مجلس، به تاریخ ۲۹ ذی‌قعده ۱۳۲۵ قمری، ناصرالدین‌شاه همچنین به سال ۱۲۹۰ قمری به مشیرالدوله صدراعظم و علی‌قلی میرزا اعتضادالسلطنه دستور داد بیمارستانی برای بهره‌گیری همگان راه‌اندازند. این بیمارستان بعدها به مریضخانه دولتی آوازه یافت. ۲۲۳۸ بیمار در سال نخست فعالیت در آنجا معالجه شدند. مریضخانه دولتی رفته‌رفته و با گذر زمان با نام بیمارستان سینا گسترش یافت. پزشکان و کارکنان این بیمارستان بیماران تنگدست و نیازمند را رایگان درمان می‌کردند و جز بیماران ثروتمند، از ضعیفان و مسکینان برای دارو و درمان پول نمی‌گرفتند. بودجه‌ها و هزینه‌های این بیمارستان از راه‌های گوناگون، مانند درآمد معدن فیروزه نیشابور و درآمد تلگراف‌خانه، تأمین می‌شد. حتی کنسرتی به سال ۱۳۱۷ قمری در بیمارستان سینا برپا شد که درآمد آن را برای ساخت یک اتاق جراحی، تهیه وسایل پرستاری و ابزار وآلات پزشکی هزینه کردند.»

  • نهضت بیمارستان‌سازی رجال درباری 

دارالفـنـون؛ دروازه ای به سوی طبـابـت نوین

بعد از ساخت بیمارستان سینا بسیاری از وزیران، اعیان و اشراف ایرانی برای ساخت بیمارستان‌های مدرن دست به کار شدند و مریضخانه‌هایی راه انداختند. «میرزا حسین خان سپهسالار»، صدراعظم اصلاح‌طلب دوره قاجار، از نخستین افرادی بود که در کنار مدرسه، بیمارستانی نوین ساخت. «یحیی خان مشیرالدوله»، برادر او، پس از مرگش کارهای آن وزیر را تکمیل کرد. به تعریف جعفری، اعتمادالسلطنه درباره کارهای سپهسالار می‌نویسد: «تأسیس و بنیاد و انشای ابواب‌البر مرحوم میرزا حسین خان قزوینی سپهسالار اعظم قدس سره در دارالخلافه ناصری که مشتمل است بر جامعی کبیر و مقصور خطیر و مدرسه بدیع با صحنی وسیع و طبقات و مجرئت و مأذن و منارات و مکتب و مخزن مریضخانه و حمام و سایر لواحق و ضمایم در نهایت امتیاز و استحکام.»
از این توصیف مشخص است که این بنا گویا به‌گونه مجموعه‌ای بزرگ از مسجد، مدرسه و مریض‌خانه بوده است. وجیه‌الله میرزا از شاهزادگان قاجار که در سفر نخست ناصرالدین شاه به فرنگ همراه او بود، در مِلک شخصی‌اش به نام یوسف‌آباد بیمارستانی ساخت که بعدها به بیمارستان ۵۰۱ ارتش معروف شد.  

  • نخستین مریضخانه‌های تهران

به روایت مرتضی راوندی، امیرکبیر نخستین بار برای مقابله با بیماری وبا و آبله بیمارستانی دولتی را راه‌اندازی کرد. به گفته جعفری، «دارالشفای تهران» در دوران حکومت فتحعلی‌شاه برپا بود، هرچند به روایت «حسن تاج‌بخش» در نوشتار «تاریخ بیمارستان‌های ایران: از آغاز تا عصر حاضر» مشخص نیست آن را فتحعلی‌شاه ساخته یا از بناهای دوره صفوی بوده است. همچنین هیئتی همراه ژنرال گاردان فرانسوی در زمان فتحعلی‌شاه قاجار به ایران آمد و پزشک همراه آنها در تهران به سال ۱۲۲۲ قمری درمانگاهی در تهران راه‌اندازی کرد. جالب اینجاست که مردم به این درمانگاه روی خوش نشان دادند و از آن استقبال کردند. این نهاد نوپا در زمینه پزشکی نوین تأثیر بسیار گذاشت.  
نیاز حکومت و جامعه به نوسازی مریضخانه‌ها و بیمارستان‌سازی در دوره قاجار با توجه به دگرگونی‌های بنیادین علوم و فنون در جهان مورد توجه قرار گرفت؛ ساخت بیمارستان، درمانگاه و مرکز درمانی به‌عنوان یک کار خیر خداپسندانه میان مردم‌ ترویج شد. برای مثال، سندی برجای‌مانده از این دوره با امضای کامران میرزا چنین پدیده‌ای را گواهی می‌دهد: «برای رعایت و اعانت مستحقین ایل جلیل و تأسیس مدارس و ایجاد مریضخانه و شرکت در امور خیریه و غیره متعهد هستیم که به موجب نظام‌نامه‌ها که در امنیت مؤسسه تهیه و به اکثریت تصویب شده عمل نماییم.» بنابراین ایجاد نهاد مریضخانه با هدف ارائه خدمات به‌ویژه در جایگاه یک کار نیکو مورد توجه قرار گرفت.  
بیمارستان مادر نخست وزیر

دارالفـنـون؛ دروازه ای به سوی طبـابـت نوین

  • بیمارستان وزیری میدان حسن‌آباد

 از دیگر چهره‌های سرشناس ساخت بیمارستان در پایتخت «میرزا عیسی وزیر» بود که در جریان وبای سال ۱۳۱۰ قمری بیمار شد و در بستر مرگ به شیخ هادی نجم‌آبادی وصیت کرد با پول او مریضخانه‌ای بسازد. به گفته جعفری، پس از مرگ میرزا عیسی، چون تقسیم و گردآوری میراثش زمان برد، شیخ هادی بی‌آنکه پولی از او در دست داشته باشد، شخصاً بیمارستانی در محله حسن‌آباد تهران ساخت که به بیمارستان وزیری یا حاج شیخ هادی مشهور شد. این بیمارستان بعدها به مدرسه عالی طب تهران وابسته شد و پس از مدتی تعطیلی دوباره فعالیت کرد. خدمت‌رسانی پزشکی و درمان در این دوره، افزون بر تهران، در پاره‌ای شهرهای دیگر نیز انجام می‌شد.  

  • افزایش بیمارستان‌ها بعد از انقلاب مشروطه 

وقوع انقلاب مشروطه در ایران آغازگر تحولات و اتفاقات پرفراز و نشیب سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در تاریخ ایران بود. یکی از تغییرات، پای کارآمدن بانوان در عرصه‌های اجتماعی در دنیای مردانه روزگار قاجارها بود. «زیور یحیاییان»، همسر سوم میرزا «حسین خان معتمدالملک (یحیاییان)»، یکی از همین افراد بود که در سال ۱۳۲۳ قمری باغ و عمارت به‌ارث‌رسیده از همسر را در مرکز تهران برای ساخت بیمارستان وقف کرد. این بیمارستان امروزه شفایحیاییان نام دارد.  
 جعفری درباره دیگر افراد خیّری که در عرصه ساخت بیمارستان در پایتخت پیشگام بودند، می‌گوید: «دکتر "امیرخان امیراعلم»، پزشک سرشناس، نیز با بهره‌گیری از درآمدهای و دارایی‌های شخصی، قورخانه کهنه را به یاری برادرش «غلامحسین خان اعلم» به‌گونه بیمارستانی آبرومند درآورد و آنجا را به نام احمدشاه‌قاجار، بیمارستان نظامی احمدیه نامید. این بیمارستان به سال ۱۳۳۲ قمری گشایش یافت. بیماران در آنجا رایگان درمان می‌شدند، حتی افراد بی‌بضاعت داروی رایگان می‌گرفتند.» 

  • مریضخانه نسوان سناتور مجلس سنا 

مراجعه به پزشکان مرد، مداوا در بیمارستان‌هایی که اکثر کارکنان آن آقایان بودند در باورهای عامیانه مردم تهران قدیم، به‌ویژه جامعه مردسالارانه آن روزها، برای خانم‌ها فراز و نشیب‌های فراوانی داشت. به همین دلیل، «امیراعلم»، نخستین سناتور مجلس سنا و وزیر بهداری، در سال ۱۳۳۴ قمری در پیشنهادی به وزارت معارف و اوقاف، لزوم تأسیس مریضخانه نسوان را به دولت پیشنهاد می‌دهد. مژگان جعفری با بیان این مطلب ادامه می‌دهد: «با تصویب این پیشنهاد یکی از عمارت‌های دولتی به آن کار اختصاص داده می‌شود. در همان سال هم برای استخدام دو نفر قابله از فرانسه، پیشنهادی به دولت تقدیم شد، اما سرانجام نیافت و «مادام فراسکینا» که دارای دیپلم قابلگی و ساکن تهران بود، برای اداره درمانگاه و تدریس به کارگرفته شد. جشنی در مجلس در زمان گشایش مریضخانه نسوان برپا شد که بیشتر وزیران، رجال و محترمان در آن شرکت و مبلغی کمک کردند.»
به تعریف او، همچنین شعبه چشم‌پزشکی نیز در این مریضخانه راه‌اندازی شد و زنان نیازمند و بی‌بضاعت در این بیمارستان نیز رایگان درمان می‌شدند.  

بیمارستان نجمیه یکی از بیمارستان‌های معروف و قدیمی تهران است که همچنان چراغ خدمات پزشکی آن برای اهالی پایتخت‌نشین روشن است. «ملک‌تاج خانم نام‌بُردار»، ملقب به نجم‌السلطنه، از نوادگان عباس میرزا و مادر دکتر «محمد مصدق»، نخست وزیر، بیمارستان نجمیه را در ۱۳۰۴ خورشیدی ساخت و وقف کرد. به تعریف مژگان جعفری، بر اساس وقف‌نامه، این بیمارستان در ابتدای کار حیاط، آشپزخانه، رخت‌شور، حیاط خلوت و کاروانسرا داشته است. همچنین بعضی منابع تاریخی، همچون روزنامه حبل‌المتین و پاره‌ای پژوهش‌ها در این دوره، از بیمارستان‌هایی به نام‌های همت و صحت هم در تهران یاد کرده‌اند.

کد خبر 621732

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دروازه طهرون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha