هشتم آبان که بشود، درست دو سال از آن روز کذایی میگذرد. خوب که فکر میکنم، میبینم به حرف، دو سال است، ولی در عمل انگار ده سال این صندلی خالی را دیدهایم و جز آه چیزی نگفتهایم. صندلیای که روزی قیصر امین پور بر آن مینشست و برایمان شعرهای خواندنی مینوشت و حرفهای دوست داشتنی میزد.
حالا درست دو سال... یا اصلاً چه میدانم ده سال، صد سال، هزار سال از آن تاریخ میگذرد. زمان و مکانش چه اهمیتی دارد؟ مهم این است که آدم اثر نیک از خودش به جا بگذارد و آنچه کم نیست، اینهمه اثر نیک که نام قیصر بر آنهاست.
گاهی که از ایندر و آندر زدن و به جایی نرسیدن خسته میشوم و به نفسنفس میافتم، به آدمهای نسلهای قبل و تواناییشان حسودیام میشود. هر کدامشان را میبینی برای خودشان هیبتی دارند و کارهایی کردهاند کارستان! آنوقت من برای به پایان رساندن یک کار کوچک... آدمهای امروز کجا و آدمهای دیروز کجا!
عکس: ایسنا (عکس اصلی بدون امضای قیصر امینپور است)
خبر مرگ قیصر را هیچکس باور نمیکرد. آخر هنوز سنی از او نگذشته بود و مانده بود تا از پا افتادن و افتادن آن اتفاق تلخ. اگر زنده بود، تازه امسال پنجاه سالش تمام میشد.
ودمانیم، یک آدم پنجاه ساله خیلی هم از امروز دور نیست. با اینهمه احساس میکنم او هم یکی از آن آدمهای نسل قدیم است که زندگیشان یک زندگی پربار کاری و ادبی از آب درمیآید.
خیلیها قیصر را به عنوان یک شاعر بزرگسالانهسرا میشناسند، اما هنر او فقط این نبوده است. او علاوه بر شعر بزرگسال، برای نوجوانان هم شعر گفته («مثل چشمه، مثل رود» و «به قول پرستو»)، یک منظومۀ مذهبی سروده (ظهر روز دهم)، نثر ادبی نوشته («بیبال پریدن» و «طوفان در پرانتز»)، دست به نگارش مطالب تئوریک دربارۀ شعر زده («شعر و کودکی» و «سنت و نوآوری در شعر معاصر») و...
شاید به حرف ساده باشد، ولی در عمل داشتن همین کارنامۀ بهظاهر مختصر هم از عهدۀ هر کسی برنمیآید. تازه اگر بخواهم به کارهای دیگر او اشاره کنم از این هم بیشتر میشود: تدریس در دانشگاه تهران، ادارۀ جلسههای دفتر شعر جوان، سردبیری مجلۀ «سروش نوجوان» و...
این اسم ردیف کردنها و طومار دادنها به خودی خود نشانۀ چیزی نیست؛ مهم آن است که قیصر همۀ اینها را به بهترین نحو ممکن انجام داده و به هر کاری دست زده، تحسین معاصرانش را برانگیخته است.
دقیقتر که نگاه میکنم، میبینم خیلی از ما از پس یکی از این همه هم به زور برمیآییم. نه، او نمیتواند از ما بوده باشد. قیصر بیشک یکی از دیروزیهاست!