با این سوگیری ما در ابتدای امر به سیر تکوینی هویت «مسجد» در عرصه تمدن اسلامی میپردازیم. اولین نهاد اسلامی ـ اجتماعی که پیامبر بنیانگذاری کرد، «مسجد» نام گرفت.
آنچه که به این نهاد جدای از صبغه دینی خود، وجهی اجتماعی ـ معنوی میبخشد، کارکرد ویژه آن در شکل دهی به کنش فرد مسلمان در عرصه کنش و واکنش اجتماعی است.
کلیسا به عنوان مکان مقدس در دین مسیحیت، تنها در یک روز هفته، برای اعمال دینی اختصاص مییابد و فقط یک کارکرد دینی دارد نه کارکردی اجتماعی. و این وجه تفکیک دهنده هویت «کلیسا» و «مسجد» است. در واقع کلیسا وجه تام اجتماعی مساجد را دارا نیست.
مسجد مکانی است که در روز دستکم 2 بار محل تجمع انسانهایی با یک باور مشترک و حس «همبستگی اجتماعی » میان آنها را تقویت میکند. در این راستا و در جوامع اسلامی، مسجد نقشی بیبدیل در شکل دهی به رفتار اجتماعی یک مسلمان را داراست.
رفتار اجتماعی که وجه بارز کنش در حیطه یک اجتماع و مختص به جوامع کوچک روستایی است، در اثر ممارست حضور در ساحت دینی مسجد، دارای یک نمود دینی و بافت عقیدتی اسلامی میشود که به وضوح در رفتار انسان اجتماعی (انسان روستایی) به چشم میخورد.
تشکیل «هیات مذهبی» نمود این رفتار اسلامی و دینی است، مسجد و خاصیت اجتماعی آن باعث میشود، عرصه زیست اجتماعی به واسطه حضور بیانفصال دین توان تداوم حیات را بیابد و بدون دین ورزی بقایی را برای خود متصور نباشد.
دین در کنه و بن این اجتماعات ریشه میدواند و به علت خاصیت فرازمینی و قدسی خود هیچگاه مانند دیگر شئون و صور اجتماعی به نوعی بداهت حضور مبتلا نمیشود.در عرصه زیست اجتماعی که مبین زندگی در جوامع شهری است بار دیگر کارکرد اجتماعی «مسجد» رخ عیان میکند.
زندگی شهری، یک زندگی بیروح و ماشینی و خالی از هرگونه عطوفت در روابط گنگ صرفا نفع گرایانه است و در چنین گسترهای مسجد چه کارکردی میتواند داشته باشد؟ بدیهی است که خصایص زندگی شهری، اصل مشترک میان جوامع اسلامی و غیراسلامی است.
فیالواقع شئون بنیادی زیست شهری تا حدی در همه جوامع یکسان است. اما آنچه که وجه اجتماعی «مسجد» را در عرصه زیست شهری تقویت میکند، همانا بسط روحیه عطوفت گرایانه و گسترش حس یکپارچگی میان شهروندان است.
در جوامع اسلامی، کارکرد اجتماعی مسجد گاه یک کارکرد کاملا «مدنی» است. بدین معنا که جدای از خصایص قدسی و لاهوتی کنش دینی در «مسجد»، این مکان مقدس در حیطه کنش اجتماعی مسلمانان نیز تاثیرگذار است.
«مسجد» در «شهر» میتواند بدل به جایگاهی برای جامعه پذیری و تطابق هنجاری شهروندان با جامعه باشد. در ایران، «مسجد» در روستاها نقش پررنگ تری نسبت بهشهرها دارد. روستاهای ایران هنوز بافت مذهبی خود را تا حد زیادی حفظ کردهاند.
اگرچه پارادایم «سنت دینی» هنوز در ابعاد عقیدتی روستاها نمود بیشتری دارد، ولی اندکاندک «سنت دینی» و «احساس مذهبی» به سمت تاکید بر «وجوه متونی دین» و «درک مذهبی» پیش میرود.
به همین دلیل اکنون در روستاهای ایران «مسجد» جدای از اینکه وجه قدسی خود را مستحکمتر از قبل حفظ کرده است، به نوعی در حال ایجاد یک کارکرد اجتماعی برای خویش است.
از همین منظر میتوان گفت که وجه کارکرد اجتماعی «مسجد» که در سیره پیامبر(ص) و امامان شیعه(ع) نهفته بود، امروزه بعد از روزگار درازی که مغفول واقع شده بود، در حال بازیابی خویش است. اما در شهرها این امر کمتر دیده میشود.