در چنین حالتی افقها افق خیال و تداعی در برابر روح و جان، مجال ظهور مییابد. نیشهای سرد خزان، پژمردن گلها، یغمای پاییز، خاکستر سرد و افسرده پیری و تخته سنگهای سرد و خاموش گورستان، همه را با هم میبینی.
انسان را میبینی که گریزی از مرگ ندارد. حاصل هستی انسان را یک نیستی پرشکوه فرا گرفته که نه کیوان را توان مقابله با آن است و نه کیهان را. خداوند را به اسم اعظمش میخوانیم؛ چرا که غایت زندگی را معرفت قرار داد و کلید آن را دعا و راز و نیاز به درگاه بینیاز خود.
حقیقت دعا ابراز بندگی است، نه ابزار زندگی. دعا توجه به معبود است و برای مومنان، معراج روحی و معنوی است؛ از این رو شاید بر بسیاری از عبادات دیگر ترجیح داشته باشد. از پیامبر(ص) نقل شده است: «الدُّعاءُ مُخُّ العبادَهِ(۱)؛ دعا گوهر بندگی است».
در قرآن کریم نیز میخوانیم: «وَ قالَ رَبُّکُم اُدعوُنی اَستَجِب لَکُم اِنَّ الَّذین یَستکبِروُن عَن عِبادَتی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّم داخِرینَ(۲)؛ پروردگارتان گفته است: مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم. آنان که از عبادت من سربپیچند، بزودی با خواری به دوزخ وارد شوند ».
خداوند در این آیه، از دعا به«عبادت »تعبیر فرموده است و دعا را از لوازم بندگی دانسته است؛ زیرا تهدید به آتش دوزخ، که کیفر ترک کننده نیایش است، متناسب با ترک عبادت است، نه ترک دعا.
دعا و عبادت
چگونه است که اگر انسان چیزی از خداوند بخواهد، او را عبادت کرده است؟ باید گفت دعا، خواستن از سَرِ اضطرار است. دعا آن است که انسان خود را«بنده »خدا بداند، و وقوف یابد که اراده مستقلّی در مقابل خدا ندارد. خواستن (دعا) برخاسته از فقر است. با این عمل، پروردگار به صفت غنی، قوّت، عزّت و قدرت ستایش شده است.
با توجه به این معنی از دعا، دعا با عدم فعالیت در زندگی سازگار نیست. انسان مؤمن نفحه الهی را، که همواره در هستی جاری است، منقطع نمییابد و با وجود آن که از اسباب مادی بهره میگیرد، به آنها اعتماد ندارد. بنابراین اگر اسباب مادی نیز فراهم نباشد، مأیوس نمیگردد؛ چون خدا را قادر میداند که از راههای دیگر نیازهای او را برآورد.
دعا این نیست که از خدا بخواهیم از راه دیگری، غیر از طرق عادی، کاری انجام دهد. این تعیین تکلیف کردن برای خداست. دعا این نیست که نعمتهایی را که خدا، از روی حکمت، عطا کرده است کنار بگذاریم و از او بخواهیم تا همان چیز را از راه دیگری برساند. این سخن در واقع به معنای نپذیرفتن تدبیر الهی است.
تأثیر استقلالی دعا
آیا دعا میتواند مستقلا سبب اجابت باشد و پدیدهای فقط در اثر دعا و بدون اسباب عادی تحقق پیدا کند؟ در قرآن کریم نمونههایی ذکر شده است که نشان میدهد بدون استفاده از اسباب ظاهری، دعا سبب تحقق امری شده است؛ از جمله دعای حضرت ذکریا که موجب شد خداوند در پیری فرزندی -یحیی( ع)- به ایشان عطا فرماید. آیا این مسئله موجب استثنا در سنتهای الهی نیست؟ آیا موجب نقض قانون علیت نیست؟
این مطلب مانند« کرامت »و« اعجاز »است: همان گونه که اعجاز سنتی است حاکم بر سنتهای طبیعی و عادی، اجابت دعا نیز سنتی الهی و حاکم بر سنتهای دیگر است. از طرف دیگر میان پذیرفتن اصل علیت و پذیرفتن علتهای خاص در هر مورد و منحصر دانستن علت به علتهای شناخته شده فرق است.
در این مورد، این دو بحث با یکدیگر خلط شدهاند؛ یعنی پس از پذیرش این اصل که معلول نمی تواند بدون علت باشد، نوبت به تعیین علتهای خاص برای معلولهای خاص میرسد؛ شناخت علت خاص هر پدیده، از محدوده کار فلسفه خارج و در حیطه علم است. بنابراین شناخت علت خاص در گرو تجربه است. اما آیا با تجربه میتوان علت منحصر پدیدهای را شناخت؟
اگر در شرایط خاصی به تجربه پرداختیم و معلوم شد پیدایش یک شئ در گرو شئ دیگر است و مثلاً با تجربه فهمیدیم که هرگاه« الف »باشد« ب »نیز تحقق مییابد و هرگاه« الف »را برداریم« ب »نیز نابود میشود، آیا این تجربه میتواند به ما نشان دهد که« ب »از غیر راه«الف» از هیچ راه دیگری تحقق پیدا نمیکند؟
تجربه تنها آن چه را که در حوزه احساس انسان واقع میشود، اثبات میکند و حق نفی ماورای آن را ندارد. اساساً تجربه هیچ گاه نمیتواند محال بودن را اثبات کند. محال بودن مفهومی تجربی نیست، بلکه مفهومی فلسفی است که فقط از راه عقل به اثبات میرسد. پس هر علمی، هرقدر که پیشرفت کند، نمیتواند مسائلی مانند اعجاز و تاثیر دعا را نفی کند.
مستجاب نشدن دعا
چرا معمولا دعاها مستجاب نمیشود؟ آیا استجابت دعا دارای شرایطی است؟ متکلمان میگویند: تخلف در« وعده »عقلاً قبیح است و خداوند فاعل فعل قبیح نیست. از سوی دیگر خداوند از وعده خود تخلف نمیکند (لایخلف المیعاد).
پس راز مستجاب نشدن برخی دعاها چیست؟ در کلام امامان میخوانیم که دعا باید با خواست جدی قلبی همراه باشد. بسیاری از دعاهای ما از روی عادت و لقلقه زبان است. چنین دعاهایی که فقط واگویه برخی الفاظ است، هیچگاه به اجابت نخواهد رسید. در موارد دیگر نیز ما مصلحتی کلی را درخواست میکنیم، ولی در تطبیق مصداق دچار اشتباه میشویم و اگر دعا مستجاب گردد، باعث میشود به مقصود واقعی نرسیم.
پینوشتها:
۱. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج،۹۳ باب،۱۴ ص،۳۰۰ روایت۳۷.
۲. مومن/۶۰.