یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۶ - ۱۹:۴۹
۰ نفر

آرمینه خاچاطوریانس: صبح زود، ناشتا با چشم‌های سرخ و پف کرده، کتاب‌هایش را زیر بغل زد و راهی مدرسه شد.

تا صبح مشغول نوشتن کاغذ بود. دستش توی جیب، کاغذ را لمس کرد. این کار به او آرامش خاصی داد.

سر جلسه امتحان، کاغذ را بیرون آورد. چشمانش سیاهی رفت، دستانش خشک شد.

قبض تلفن به زمین افتاد. اشتباهاً شلوار برادرش را پوشیده بود.

کد خبر 24041

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز