چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۶ - ۱۹:۵۵
۰ نفر

کارلوس کینگ: روباهی از راهی می گذشت. زاغ روی صندلی لم داده بود و ساندویچ پنیر با نان اضافه می‌خورد.

روباه بو کشید و رفت از دکه کنار جاده یک برگر دوبل سفارش داد.

آمد سر میز زاغ نشست و با هم نوشابه خوردند. جای دیگری نبود بنشیند وگرنه دوست نداشت با غریبه‌ها دم خور شود.

ترجمه اسدالله امرایی

کد خبر 24292

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز