در بخش شعر نوجوان این جشنواره، چهار مجموعه شعر چاپ شده در سالهای 86 و 87 برگزیده شدند. یکی از این چهار کتاب، مجموعۀ «آبی لبخند» سرودۀ شاهین رهنما بود. به همین مناسبت با این شاعر نوجوانانهسرا گفتوگویی کرده ایم که میخوانید.
- برنده شدن چه مزهای دارد؟
برنده شدن و جایزه گرفتن معمولاً برای کتابهای اول و دوم آدم خوشایند است. ولی در کتابهای بعد که شاعر حس میکند سطح کارش بالا رفته و انتظار جایزه گرفتن دارد و این اتفاق نمیافتد، انگیزهاش به مرور کمرنگ میشود. من هم الان چنین وضعیتی دارم. در سالهای گذشته کتابهایی داشتم که توجهی به آنها نشده بود و تقریباً دیگر عادت کرده بودم به جایزه نگرفتن! امسال ولی دستاندرکاران جشنوارۀ «سلام» لطف داشتند و کتاب مرا هم شایستۀ برنده شدن دانستند. جالب است بدانید که اولین کتاب من یعنی «سبزتر از بهار» نیز برندۀ همین جایزه شده بود.
- برنده شدن در زمینۀ شعر چه معنیای دارد؟
استفاده از فعل «برنده شدن» شاید بیشتر مناسبِ ورزش و مسابقات ورزشی باشد. در عرصۀ شعر، مسابقهای وجود ندارد و شاید بهتر باشد به جای این اصطلاح، از جایگزین بهتری
استفاده کنیم.
- فکر میکنید دلیل برگزیده شدن مجموعه شعر «آبی لبخند» چه بوده و مهمترین نقطۀ قوت این کتاب را چه میدانید؟
برای جواب دادن به این سؤال، لازم است که همۀ کتابهای چاپ شده در این عرصه را بخوانیم. اما دربارۀ خودم میتوانم بگویم «آبی لبخند» با کتابهای دیگری که در سال گذشته از من چاپ شده بود («نشانی دلت چه بود» و «برایت آشیانهای ندارم») تفاوت چندانی نداشت و هر کدام اینها میتوانست به عنوان برنده اعلام شود.
- شعرهای «آبی لبخند» مربوط به چه دورهای است؟
هر شاعری علاقهمند است که تازهترین آثارش را برای چاپ به ناشر بسپارد. البته میدانید که در انتخاب شعرهای یک مجموعه، نظر ناشر و کارشناسان شورای بررسی نیز دخیل است. یعنی ممکن است تغییراتی در یک مجموعه شعر داده شود که در نتیجه آن مثلاً شعری که شاعر چهار سال پیش سروده نیز در مجموعه قرار گیرد. اما در نهایت «آبی لبخند» مجموعۀ تازهترین شعرهای من است که سعی کردهام در آنها زبانی متفاوت داشته باشم . البته درباره موفقیت یا عدم موفقیت آن کارشناسان باید نظر بدهند.
- چند سال است که سرودن را به صورت جدی دنبال میکنید؟
از وقتی که دوازده سالم بود، شعرهایم در مطبوعات چاپ میشد. آن موقع عضو افتخاری مجلۀ «سروش نوجوان» بودم و سرودن برایم از همان موقع جدی بود؛ اگرچه بعضیها هیچوقت شعرهای من و امثال من را جدی نگرفتند! اما اگر منظورتان در حوزۀ کتاب است، اولین کتابم به نام «سبزتر از بهار» در سال 1377 در انتشارات سروش به چاپ رسید.
- از آن موقع تا حالا شعرهایتان چه تغییراتی کردهاند؟
تغییر، دو روی مثبت و منفی دارد. در این مورد خاص باید بگویم نوعی حس وحشی در سرودههای سالهای اول هر شاعری وجود دارد که بعداً جای خود را به تکنیک و فرم میدهد. یعنی این دو ویژگی، ناخواسته و به شکلی ناگزیر جای صمیمیت را تنگ میکنند. این نتیجه شاید از نظر کارشناسان خوب باشد، اما من همیشه سعی کردهام صمیمیت سرودههای اولم را در شعرهای این سالها حفظ کنم.
- از مجموعه شعرهای تازه چه خبر؟
در حال حاضر چند مجموعه شعر و داستان نوجوان در دست چاپ دارم.
- چند مجموعه شعر؟! پس شما را باید جزو شاعران پرکار دانست، نه؟
بله، من تقریباً پرکار هستم و شعرهای زیادی مینویسم.
- شاهین رهنما روزی سروده بود: «هر روز من پر میزنم تا شعر/ من زندگانی میکنم با شعر». هنوز هم شعر چنین نقش پررنگی در زندگی شما دارد؟
بله، هنوز هم نقشی محوری دارد و خوشبختانه تا امروز سعی نکردهام برای امرار معاش شعر بگویم. البته گاهی پیش آمده که مثلاً برای متن یک ترانه، شعری بنویسم، اما در چنین مواردی نیز سعی میکنم چیزی که مینویسم بیشتر دلی باشد تا تصنعی. شاید باور نکنید ولی من از خیلی موقعیتهای شغلی و رفاهی به خاطر شعر چشمپوشی کردهام. یادم میآید بیوک ملکی (که هرچه در زمینۀ شعر دارم از او و مرحوم قیصر امینپور است) همیشه تأکید داشت که در تهران نمانم و به زندگی در شمال کشور ادامه بدهم. با این که در این سالها موقعیتهای مختلفی برای سکونت و کار در تهران برایم پیش آمده، به توصیۀ او عمل کردهام و حالا هم از تصمیمم راضی هستم. با سکونت در شهرهای بزرگی مثل تهران، زندگی شاعرانه کمی سخت میشود.
- و حرف آخر؟
با این که برگزاری هر جشنوارهای حرف و حدیثهایی دارد، دوست دارم به عنوان صحبت پایانی تشکر کنم از دوستان مجلۀ «سلام بچهها» (به خصوص آقای محمود پوروهاب) که برای انتخاب کتاب های مناسب تلاشهای ارزشمندی میکنند و در عین حال همیشه به چهره های جوان در زمینه شعر اهمیت میدهند.
لبخند اینبار آبی است
چشمه، تند راه میرود
کوه ایستاده سربلند
آب حرف میزند زلال
سنگها سکوت کردهاند...
شاعرانه نگاه کردن به دنیا؛ این همان کاری است که شاهین رهنما سعی کرده در مجموعه شعر «آبی لبخند» به آن دست پیدا کند. شاعران از قدیم سعی میکردند با بخشیدن صفتهای انسانی به اشیا و جانداران، شعر بسرایند و از این طریق پنجرهای متفاوت به چیزهای همیشگی باز کنند:
رودی که یک عمر خوانده
در گوش دریا ترانه
باید بدانی چه رازی است
در حرفِ آن رودخانه
«آبی لبخند» سیزده شعر دارد و همه هم چهارپاره( و مثنوی). بنابراین اگر از علاقهمندان این قالب (که جزو قالبهای پرطرفدار شعر فارسی در دهههای اخیر بوده) هستی، خواندن این کتاب برایت خالی از لطف نخواهد بود. اما اگر دوست داری که خوانندۀ شعرهایی در قالبهای متنوع و متفاوت باشی، احتمالاً مثل من از شاهین رهنما –که پیش از این شعرهای تر و تازهای در قالبهای دیگر نیز سروده- این سؤال تکراری را میکنی: چرا فقط چهارپاره؟
با این حال شعرهای «آبی لبخند» همچنان خواندنی به نظر میرسند. مهمترین دلیلش شاید صمیمیتی است که در زبان و نگاه شاعر پنهان شده و ناخوداگاه مخاطب را با خود همراه میکند:
به پای جادهها نگاه کن
ببین چقدر راه رفتهاند
ببین چقدر راه را درست
چقدر اشتباه رفتهاند
به خصوص در شعرهایی مثل همین شعر «شبیه جادهها» که در لایۀ زیرین خود، حرفهایی جدیتر و عمیقتر دارند.
شعر مذکور این امتیاز را نسبت به شعرهای دیگر دارد که توانسته از نظر اندیشه، افق دورتری را مدنظر داشته باشد و فارغ از هایوهوی روزمره، نگاهی گستردهتر و عمیقتر به زندگی بیندازد:
به آن پرندهها نگاه کن
ببین که تا کجا پریدهاند
کدامشان اسیر ماندهاند
کدامشان رها پریدهاند
«آبی لبخند» نامی متفاوت از مجموعه شعرهای نوجوان این سالها دارد و سعی کرده در این زمینه به نوعی تازگی دست پیدا کند. البته از نظر ارتباط ظاهری، رنگ قرمز با لبخند هماهنگی بیشتری دارد ولی در این نامگذاری احتمالاً فضای شاد و آرامشبخش خنده مدنظر قرار گرفته است. در کتاب به شعری با همین عنوان نیز برمیخوریم که در ادامه چند بیتی از آن را برایتان نقل میکنم:
آسمان را به پَرَت بند بزن
طرحی از آبیِ لبخند بزن
روی ارابهای از نور، سوار
تو بیا فاصلهها را بردار
با من از رفتن پاییز بگو
با من از هر که و هر چیز بگو
*آبی لبخند
*سروده شاهین رهنما
*تصویرگر: سارا خرامان
*ناشر: انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
*قیمت: 1600تومان