در این سو اما رانندهها شروع میکنند به انتقاد از شیوه رانندگی بقیه شهروندان، تا اینکه برخی مسافران یا سرنشینان خودرو نیز با آنها همداستان میشوند. یکی میگوید: « تعارف که نداریم فرهنگ ترافیک در ایران کیمیاست» دیگری نگاهی به ساعتش و نگاهی به ترافیک سنگین میاندازد و میگوید: « نه آقا باید هر خیابانی دستکم 20متر عقبنشینی کند تا ترافیک روانشود».
خلاصه رانندهها و مسافران تا به منشأ ترافیک برسند، انواع و اقسام استدلالها را برای این مشکل شهری به زبان آورده و در مذمت آن سخنوری میکنند اما همین که به صحنه تصادف میرسند راننده سرعتش را کم کرده و تمام کارشناسیهای ترافیکی تبدیل به کارشناسی صحنه تصادف میشود. تمام اینها در حالی است که خودروهای تصادفی و سرنشینان آنها در گوشهای از خیابان مستقر شده و هیچ دخالت مستقیمی در ترافیک بهوجود آمده ندارند. تمام این قیل و قال بابت سیل رانندهنماهایی است که تماشاگران صحنه تصادف هستند و از خیر دیدن آن نمیگذرند.
مسافرت سرد
تا وقتی هوا گرم بود در نبود بالابر شیشه تعدادی از خودروهای مسافربر باید گرمای داخل آنرا تحمل میکردیم؛ این روزها هم که هوا سرد است در نبود این وسیله باید باد سرد و بعد از آن نیز سرما بخوریم. معلوم نیست چرا برخی رانندهها تصور میکنند کرایه دریافتی فقط بابت رساندن مسافر به مقصد است و استفاده از امکانات معمول خودرو را از مسافر دریغ میکنند. در مورد سایر امکانات خودرو از ضبط گرفته تا صندوق عقب باید رانندهها حق مسافر را نیز در نظر بگیرند. برای نمونه مسافران میتوانند بار خود را در صندوق بگذارند و درخواست برای خاموش کردن ضبط نیز حق آنان است.
آگهی پاککن
این روزها کمبود بارندگی و افزایش آگهیهای تبلیغاتی باعث شده که برفپاککن خودروها نیز گاهی فقط به درد پاککردن آگهیهای روی شیشه بخورند. برخی رانندهها نیز که از پس برداشتن آنها با برفپاککنها برنمیآیند، عادت دارند پیش از هر بار سوار شدن به خودرو، برگههای تبلیغاتی را از روی شیشههای عقب و جلوی آن بردارند.
کارتپخشکنها یا بهتر بگوییم کارفرماهای آنها به این نیز راضی نمیشوند بهطوری که برخی کارتپخشکنها مامور میشوند تا تبلیغات را درون خودروهای در حال حرکت نیز بیندازند. تعدادی از رانندهها که یکباره با کاغذی جلوی چشمان خود روبهرو میشوند تمرکز خود را از دست داده و ایمنی رانندگی آنها کمتر میشود. در بسیاری از موارد نیز این نوع پخش آگهیها ترافیک خیابان را سنگینتر میکند. تمام اینها در حالی صورت میگیرد که مسئولان در جایجای شهر فضاهای رایگانی برای تبلیغات در نظر گرفتهاند.
نان ساندویچی با طعم ...
اگر بعد از خرید نان باگت در حال درست کردن ساندویچ در منزل بودید و متوجه بوی بد موادغذایی شدید، سریع نگویید که بازهم انگار سوسیس و کالباس یا مادهغذایی که خریداری کردهاید غیراستاندارد بوده و تولیدکنندهاش هرچی دَم دستش آمده را به گوشت و چاشنیها اضافه کرده است. شاید مشکل آن است که ساندویچی محل از کاسب همسایه خواسته که هر روز صبح نانها را نگه دارد.
از قضا وی گلفروش درآمده و جایی مناسبتر از کنار بستههای کود پیدا نکرده است. حال در نظر بگیرید که اگرنانها به صنفهایی مانند فروش مصالح ساختمانی بهامانت سپرده شود، چه بلایی ممکن است سر نانها بیاید. بنابراین نانها هم باید در جای مناسبی قرار بگیرند و هم در بستهبندی مناسب تا خراب و آلوده نشوند.