لحظاتی خیره به من نگاه کرد و گفت « اولا300تومان رقمی نیست که به خاطرش حرص و جوش بخوری، ثانیا کارمند دولت هستی و هر ماه داری همراه حقوق پول خواربار هم میگیری، پس اونهایی که از این جور مواجب نمیگیرن چه کار باید بکنن!؟»
باور کنید با این گفته حاج ایوب مغازهدار آشنای محلهمان غافلگیر شدم و فیالفور، رفتم منزل و آخرین فیش حقوقیام را پیدا کردم و تمام جزئیات مندرج در فیش را از نظر گذراندم تا رسیدم به «خواربار» و رقمی که مقابل آن نوشته بودند! بله 40هزارتومان هرماه بابت خواربار میگرفتم و قدرش را نمیدانستم!
صبح روز بعد وقتی رفتم سرکار، اول از همه سراغ امورمالی را گرفتم و با کارشناسان وارد بحث شدم و بعد، از اتاق رئیس امورمالی سردرآوردم و سفره دلم را گشودم که این چه پولی است که بابت خواربار به ما میدهید. با این پول حداکثر بتوانیم 200 تا تخممرغ معمولی بخریم!
رئیس پشت گوشش را خاراند و گفت: برادرعزیز! من هم مثل تو حقوق بگیرم. فیش حقوق من هم ردیف خواربار دارد. حالا گیرم که من بتوانم با پول خواربارم چندتا تخممرغ بیشتر بخرم! بعد کتاب کوچکی را که رویش نوشته بود «قانون کار» به من نشان داد و گفت: بفرما این کتاب را بخوان! داخلش نوشته که چرا و چگونه به من و شما پول خواربار میدهند. خلاصه،بحث ما به به درازا کشید و به این نتیجه رسیدم که این قانون قدیمی باید تغییر کند که آن هم به این زودیها رخ نمیدهد پس ماهی 40هزارتومان پول خواربار را عشق است!
کارمند میانسال