در بیشتر خانهها کتاب به عنوان یکی از اشیای زینتی حضور دارد. در بیشتر اتاقهای مخصوص پذیرایی از مهمان، میتوان کتابخانه و کتابهایش را دید که در سکوت انتظار میکشند تا کسی با آن علاقه و احساس نسلهای قدیم از راه برسد. کتابخانههای زیادی را میتوان دید که بیشتر به جنس چوبشان اهمیت داده میشود تا به کتابهای داخلشان، اما برای نسلهای قدیمیتر نو یا کهنه بودن کتابخانه و شکلش مهمتر از کیفیت کتابهایش نبود. نو یا کهنه بودن کتاب نیز موضوع اصلی به حساب نمیآمد. مهم حرفهای داخل کتاب بود و احساسی که به هنگام خواندن متولد میشد و پس از آن ادامه پیدامیکرد. نوجوانان امروز به راحتی کتابخانههای اینترنتی را در اختیار دارند، اما برای نسلهای قدیمیتر کتابهای کاغذی دنیای دیگری بود. بوی کاغذ و بازی حرفهای سیاه بر روی سپیدی کاغذ، تولد رؤیاها و آرزوهای جدید و فکر کردن به دنیاهای متفاوت دیگران، بخشی از احساس نهفته در دنیای کتابخوانی است که نسلهای امروز تا حد زیادی آن را فراموش کردهاند.
اگر میتوانستیم به گفتوگوی کتابهای قدیم و جدید گوش کنیم، حکایتها میشنیدیم از دورانی که کتابخوانی بخشی مهم از کارهای روزانه آدمها بود و آنها سعی میکردند زمانی خاص را به دنیای کتاب و سفرهای خیالی اختصاص دهند. خواندن و فکرکردن فرصت مناسبی بود برای یاد گرفتن و تغییر کردن. آنها کتاب را با احساس و احترامی خاص به دست میگرفتند، چون ارزش زمانی کتابخوانی را میشناختند و میدانستند این فرصتی است که به خود هدیه میدهند، و این ماجرایی است که بعضی از ما در دوران کتابخوانی اینترنتی فراموش میکنیم و بعضی از ما آن را کشف نکردهایم.
کتابخوانی یک دنیای اختصاصی است. خواندن یک داستان از زندگی دیگرانی که در خیلی چیزها شبیه ما هستند، مثل فرصتی است که در آن میتوانیم از بیرون به خودمان نگاهکنیم. گاهی اوقات قصههای دیگران میتواند ما را به فکر ماجراهایی بیندازد که داریم، یا در آینده خواهیم داشت. در بخشی از دنیای کتابخوانی که قصههای زندگیهای دیگر روایت میشود، میتوانیم خود را در موقعیت شخصیتهای کتاب قرار دهیم و فکر کنیم که در چنان شرایطی چگونه رفتار میکردیم. در سرزمین خیال که کتاب یکی از دروازههای آن است، میتوانیم از خیال پلی به دنیای ماجراهای واقعی بسازیم و این سفری است که از دنیای دیگران به دنیای خود انجام میدهیم.
کسانی که دنیای کتابخوانی را کشف میکنند با احساسی آشنا میشوند که متفاوت است و رهایشان نمیکند. این احساس را زمانی خواهیم شناخت که به سراغ کتابخانهها و کتابهایی برویم که منتظرمان هستند تا دنیای متفاوتی را نشانمان بدهند. در دنیایی که قصههای دیگران روایت میشود، کتابها یادمان میاندازند که به آدمهای اطرافمان دقیقتر نگاه کنیم و به ارتباطی که با دیگران داریم، بیشتر فکر کنیم. کتابهای درون کتابخانه اتاق پذیرایی و کتابخانههای عمومی همیشه منتظر کسانی هستند که به سراغشان بیایند و با هم از تنهایی دور شوند.