به طوری که بنده شخصاً خدمت حاج احمد آقا که آنجا حضور داشتند، عرض کردم که ما نگران وضع موجودیم. بهتر است ایشان لحظات بیشتری خدمت امام باشند و اگر لازم است، صحبتهایی در خدمت ایشان داشته باشند. چون این لحظات گرانبهاست و نباید این لحظات را از دست بدهند.وضع همینطور ادامه داشت.
فشار خون پایین بود و به درمانها جواب نمیداد. فشار خون به طور مرتب از طریق شریان ساعد، به وسیله دستگاه و هر دقیقه تحت کنترل بود و تدریجاً پایین میآمد، ولی هوش و حواس امام کاملاً به جا بود. ایشان همان روز ظهر نماز ظهر و عصر را خواندند و این وضع تا حدود ساعت 3 بعدازظهر ادامه داشت. تا اینکه در ساعت 3 بعدازظهر یک ایست قلبی پیش آمد و قلب از کار ایستاد. با ماساژ قلبی و تنفس مصنوعی قلب مجدداً به کار انداخته شد و لوله تنفسی گذاشته شد و از طریق دستگاه، تنفس مصنوعی داده شد. دستگاهی هم روی پوست جلوی سینه گذاشته شد که به ضربان قلب کمک میکرد.
امام تقریباً بیهوش بودند ولی به نظر میرسید که چند ساعت بعد مجدداً تا حدودی به هوش آمدند و به نظر میرسید که واکنشهایی در ایشان وجود دارد، ولی وضع بسیار بحرانی و مأیوس کننده بود و این کیفیت ادامه داشت تا ساعت شوم 23/10 دقیقه بعدازظهر روز شنبه سیزدهم خردادماه رسید و فشار خون که به تدریج بیشتر سقوط میکرد، به پایینترین حد خود رسید و قلب تپنده خمینی عزیز از کار افتاد.