تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۸۸ - ۱۷:۰۶

حسین تولایی: بچه‌ها روزی بزرگ می‌شوند، بزرگسال‌ها هم روزگاری کودک و یا نوجوان بوده‌اند

این قانون نانوشته جهان هستی است. به مناسبت روز جهانی کودک به سراغ نویسندگان کودک و نوجوان رفتیم تا به دوران بچگی آنها سرک بکشیم و بدانیم در آن روزها چه می‌کرده‌اند. البته از منظر بازی و این‌طور حرف‌ها. برای همین از آنها پنج سؤال پرسیدیم:

1- کودکی‌تان کجا بودید؟

2- یکی، دو تا از بازی‌های دوران کودکی‌تان را بگویید.

3- نظرتان درباره جرزنی در بازی چیست؟

4- بازی‌های کوچه را بیشتر دوست داشتید یا بازی‌های داخل خانه؟

5- بازی‌های گذشته و بازی‌هایی که امروز بچه‌ها دارند از نظر ارتباط با خلاقیت چه تفاوت‌هایی با هم دارند؟

 

محمدرضا یوسفی (داستان نویس)

1- همدان.

2- یک بازی بود که هنوز هم بچه‌ها در همدان آن را بازی می‌کنند به اسم «رهایی». من براساس این بازی یک نمایش‌نامه نیز نوشته‌ام. این بازی به این شکل است که بچه‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند. یک دسته فرار می‌کنند و دسته دیگر باید آنها را بگیرند و در گوشه‌ای به نام زندان نگه‌دارند. اگر همه افراد دسته فرار کننده دستگیر شوند گروه مقابل برنده است. اما اگر افراد دسته فرار بتوانند یاران خود را از زندان آزاد کنند آنها برنده‌اند؛ به این صورت که آنها از سد افراد گروه مقابل می‌گذرند و دستشان را به شانه یاران زندانی خود می‌زنند و آنها را آزاد می‌کنند. من قبل از فوتبال این بازی را می‌کردم.

3 - جرزنی هم بخشی از بازی است. گاه مزه بازی است. ولی من اهل جرزنی نبودم و اگر می‌دیدم کسی جرزنی می‌کند عصبانی می‌شدم.

4- کوچه. من کلاً بچه کوچه بودم. من پر انرژی بودم و بازی‌های داخل خانه برایم جذاب نبود.

5- به نظر من هر دوره‌ای بازی‌های خاص خودش را دارد. با گذشت زمان بازی‌ها هم تحول پیدا می‌کنند. اغلب بازی‌ها خلاقیت بچه‌ها را می‌طلبد چه در آن دوره و چه امروز و یک بازیکن خوب باید خلاق و تیزهوش باشد. اما بازی‌ها در گذشته براساس نظام‌های اجتماعی شکل می‌گرفت، بیشتر گروهی بود و طوری طراحی می‌شد که بچه‌ها چابک و فرز باشند؛ اما امروز بازی‌ها، بیشتر روی خلاقیت‌های فردی بچه‌ها تأثیر می‌گذارند.

شهلا انتظاریان (مترجم)

1- قزوین.

2- ما توی باغ و حیاط‌های پر از دارودرخت بازی می‌کردم.

3- نه جرزنی را دوست دارم و نه جرزن‌ها را! در کودکی هم اگر می‌دیدم کسی جرزنی می‌کند دعوا می‌کردم.

در واقع اگر می‌دیدم با حرف و کلمه از پس او بر نمی‌آیم از فیزیک استفاده می‌کردم!

4- کوچه نمی‌رفتم. کوچه رفتن در فرهنگ ما خوب نبود. ما چون خانواده پرجمعیتی بودیم همیشه از نعمت بچه‌های فامیل و حضور همبازی‌های فراوان در مهمانی‌ها بهره‌مند بودیم.

5- ما در محیط باز، بازی می‌کردیم. در محیط باز هم همه چیز پیش‌بینی شده نبود و بنابر این خلاقیت هم بیشتر بود. اگرچه آن موقع تعداد بازی‌ها محدود بود اما بیشتر خلاقیت بچه‌ها را درگیر می‌کرد در حالی که بازی‌های امروز بیشتر فکری و محدود است.

جمشید خانیان (داستان‌نویس)

1- آبادان.

2- فوتبال را خیلی دوست داشتم. یک بازی دیگر هم بود که در واقع تقلیدی از فیلم‌های تلویزیون مثل و سترن بود. ما هم به خاطر همذات‌پنداری با شخصیت‌های اصلی این فیلم‌ها مثلاً فیلم« غرب وحشی وحشی» این بازی را طراحی کرده بودیم. یک بازی پر از تکنیک‌های بزن بزن!

3- اهل جرزنی نبودم، در هیچ لحظه‌ای از بازی و زندگی. البته دوست داشتم رقیب را از بین ببرم ولی جر نمی‌زدم. هنوز دوست دارم به جای جرزنی ، بیشتر کار و تلاش کنم. اگر با جرزنی کسی مواجه می‌شدم به شدت برافروخته و عصبانی می‌شدم ولی هرگز پاسخ جرزن را با جرزنی نمی‌دادم.

4- کوچه، همیشه کوچه دنیای آزاد است. در کوچه این امکان را داشتیم که دور از دسترس بزرگ‌ترها بازی‌های دلخواه را انجام دهیم.

5- در گذشته به دلیل ارتباط مستقیم و نزدیک بچه‌ها با همدیگر، انس و الفتی که بازی ایجاد می‌کرد با امروز متفاوت بود. امروز درست است که بازی‌های کامپیوتری خلاقیت ذهنی بچه‌ها را بالا می‌برد ولی انفرادی است و بچه‌ها در مقابل دنیای مجازی قرار م
‌گیرند، در حالی که بازی آن موقع از خلاقیت‌های اجتماعی قابل لمس،
بده بستان، گفت‌وگو و رودررویی سرشار بود.

مهروش طهوری (شاعر)

1- تهران.

2- من تک فرزند بودم و بازی‌های من در دوران کودکی، بیشتر دلمشغولی‌های فرهنگی بود، مثل کتاب‌خواندن و نقاشی کردن.

3 - از کودکی، هر نوع جرزنی به شدت مرا ناراحت و آزرده می‌کرد.

4 - من جدا از بچه‌های اطرافم بزرگ شدم و اجازه نداشتم توی کوچه بازی کنم.

5 - امروز هر چه بیشتر به دنیای مجازی پرداخته شده است بازی‌ها نیز بیشتر از خلاقیت خالی شده‌اند. در زمان کودکی ما، بچه‌ها با پدیده‌های حقیقی و دنیای حقیقی و نیز با عوامل واقعی بازی می‌کردند، به همین دلیل بازی‌ها خلاقانه‌تر بودند. مثلاً یک چوب تبدیل می شد به اسب. اما امروز، بچه‌ها پشت کامپیوتر می‌نشینند و با دنیای غیرواقعی و حریف‌های غیرواقعی در بازی روبه‌رو هستند.

برچسب‌ها